تعداد بازدید : 772318
تعداد نوشته ها : 1470
تعداد نظرات : 17
شخصیت های مجموعه ی «آن سوی مه» ساختگی و کلیشه ای نیستند. اشخاص داستان اعم از رزمندگان، شهدا، مردان، زنان، خانواده ی شهدا، افراد ریاکار، سودجو، فرصت طلب، مخالفان انقلاب و عقاید دینی ، معترضان جنگ و دفاع مقدس و معتادان، همان آدم هایی هستند که خواننده در زندگی خود به صورت واقعی و عینی آن ها می بیند.شخصیت های مثبت او در داستان های « آن سوی مه»، «بمباران»،« پدربزرگ خوب من» و «موش» به نوعی در مبارزه با دشمن حضور داشته و یا گرایش به انجام اعمال انسانی و خیر خواهانه دارند. این روحیه ی نیک و دشمن ستیزی باعث تقویت برادری و ایثار می شود و هر یک
موضوع این داستان که درحاشیه ی جنگ قرار داد و با زاویه ی دید دانای کل محدود روایت میشود این داستان به ماهیت و تفکر افراد متظاهر و ریاکاری اشاره می کند که هیچ گاه علاقه ای به انقلاب و مردم ندارند و حتی شهادت جوانان این مرز و بوم هم نمی تواند موجب تحولی در آن ها شود. آنان سعی می کنند با سوء استفاده از نام شهیدان به سیاهکاری و دغلکاری خود ادامه دهند. حرص مال اندوزی و تجارت سود آور تمام هم و غم آنان درزندگی است .« نثر "موش" تمام ویژگی های یک نثر داستان کوتاه خوب دارا می باشد و هیچ گونه ایراد و اشکالی ندارد.»خلاصه ی داستانبازاری –تاجر- متظاهر و ریاکاری که مطلقاً علاقه ای به انقلاب
در این داستان که محور داستان، جنگ-خصوصاً جنگ شهر ها و بازتاب آن- است نویسنده به زنان و مردانی اشاره می کند که دنیادوست ، خودخواه وضد انقلاب می باشند. آن ها اعتقادی به دفاع، جنگ، انقلاب و مذهب ندارند و زندگی را بیش از اندازه دوست دارند، و راضی به مردن زیر بمب های دشمن می باشند، زیرا مرگ را نابودی همه چیز می دانند، و از این که زود بمیرند نگرانند و غصه دار.اما برخلاف تفکر این زن و مرد نویسنده به دختر بچه ای هشت –نه ساله اشاره می کند که دلش میخواهدمذهبی و انقلابی باشدزاویه ی دید داستان ، تک گویی درونی است همراه با چند مورد تداعی معانی. خلاصه داستاندختر بچه ی هشت-نه ساله ای به نام محدثه که در
درون مایه ی داستان«آن سوی مه»، جنگ، ایثار، از خود گذشتگی رزمندگان و مشکلات و مصایبی است که در رویارویی با جنگ پیش می آید. رزمندگانی که در طول دفاع مقدس، جان برکف بر دشمن تاختند و صادقانه، در این راه، از جان و مال خود گذشتند. آنان حتی درپشت جبهه نیز درگیر مصایب و ناملایمات جنگ هستند. درون مایه ی « بمباران» نیز جنگ است. جنگی که به توصیف حال و هوای شهرهای جنگ زده و آشفتگی ها و گرفتاری هایی می پردازد که در نتیجه ی هجوم حملات هوایی دشمن دامنگیر مردم شده است و به ترسیم رنج ها و وحشت های مردم عادی در قبال جنگ شهر ها می پردازد و از طرفی هم به افکار و عقاید افراد ضد انقلاب و خود
راوی دراین داستان رزمنده ای است که برای شناسایی وارد شهر جنگی خرمشهر می شود . درآن جا به وصف سربازان عراقی و بیان رفتار آنان با خانه های مردم این شهر می پردازد. او وارد سینمای مهتاب می شود و درآن جا به یاد خاطرات دوران نوجوانی اش با دختری به نام فردوس می افتد که به اتفاق هم به سینما می آمدند و او عاشقانه فردوس را دوست داشته است و حالا با دیدن سینمای ویران، یاد فردوس در خاطرش زنده می شود و احساس می کند سینما هنوز بوی عطر سال های بودن با فردوس را می دهد.نویسنده، این داستان را با زاویه ی دید سوم شخص مفرد ازدیدگاه شخصیت اصلی –رزمنده –نوشته است.خلاصه داستانداستان ماجرای رزمنده ای است که
این داستان روایت دیده بانی است که دریک دیدگاه، سربازان عراقی را با دوربین زیر نظر دارد. او درشاهد هجوم سربازان مسلح درآن سوی جزیره به سوی نی زارها می باشد و درحالی که حرکت آن ها را بادوربین کنترل می کند، متوجه می شود که دو نفر از غواصان خودی درمحاصره ی آنان قرار گرفته و برای نجات خود مبارزه و تلاش می کنند.داستان از زاویه ی دید اول شخص مفرد- دیده بان- به دغدغه های روحی و تلاش غواصانی که درمحاصره دشمن قرار گرفته اند، می پردازد.خلاصه ی داستانماجرای داستان به این قرار است که نویسنده ای براساس اطلاعات و تجربیاتی که یک دیده بان از جنگ دراختیار دارد، می خواهد براساس آن، درمورد مأموریت دو غواص- که درآ
این نوشته، راوی داستان زنی است که حدود پنج سال با شوهرش زندگی مشترک دارد، اما نمی داند که شوهرش مجروح جنگی است، تا این که شوهرش احساس ناراحتی می کند و دربیمارستان بستری می شود. دکتر معالج به زن می گوید که ترکشی در ناحیه ی سر شوهرش قرار دارد که به طرف مغزش درحرکت است و این امر توسط شوهر از زن پنهان نگه داشته شده است.این داستان نیز به شیوه ی سوم شخص مفرد پرداخت شده است.خلاصه ی داستانآداب سفر، توصیف وضعیت زنی است که حدود پنج سال با شوهرش- سعید- زندگی مشترک دارد. اما دراین مدت از مسأله ی مجروحیت شوهرش بی خبر است، تا این که شوهرش در بیمارستان بستری می شود و در وضعیت بدی قرار می گیرد. پزشک معالج به
مردان درمجموعه ی داستان « طعم باروت» اکثریت افراد داستان ها را تشکیل می دهند و در تمام صحنه های داستان ها حضوری چشمگیر و فعال دارند. این مردان بیشتر رزمندگانی می باشند که درجبهه و جنگ حضور دارند و گاه در زمان حال به تداعی خاطرات خود پیرامون جبهه و جنگ می پردازند. آن ها همه اهل رزم، شهامت، صداقت، شجاعت و عشق ورزیدن به یکدیگر می باشند. بعضی از این مردان رزمنده، پس از گذشت سال ها، به رغم حضور درجبهه، هنوز دل درگرو عشق دوران کودکی و نوجوانی خود دارند و بعضی نیز از جنبه ی آسمانی و غیبی برخوردارند. مردانی که قیصری از آن ها سخن می گوید درفضای خوفناک مناطق عملیاتی با سخت ترین مشکلات جنگ دس
درون مایه ی داستان های مجموعه ی « طعم باروت» همچون سایر داستان های جنگ، بیانگر روحیه ی عشق، ایمان ، فداکاری، رشادت، جانبازی و شهادت انسان های متدین و متعهدی است که برای دفاع از آرمان های دینی و سرزمین خود حاضر به فداکاری و شهادت طلبی اند.درون مایه ی این داستان ها به لحاظ مطرح کردن اشغال شهرهای ما توسط دشمن، مبتنی بردفاع مردم از میهن خود و به تصویرکشیدن چهره ای ویرانگر ازجنگ است. از آن جا که داستان های این مجموعه بعد ازجنگ نوشته شده اند، نویسنده درکنار مسایل جبهه و جنگ،به بیان بعضی مسایل شخصی و خانوادگی و دغدغه های روحی و اجتماعی افراد درگیر جنگ می پردازد. داستان هایی چون « دی
غلامی به شخصیت ها با دید انسانی و احترام آمیز نگاه می کند. شجاعت و فداکاری را در افراد می ستاید. افراد مثبت او بیشتر شوخ طبع، اهل مزاح، متواضع و از رشادتی شگفت انگیز برخوردارند. این افراد پای بند به آداب دینی،اخلاقی و انسانی هستند و از آن جا که شخصیت های او نظامی می باشند، از مسؤولین و فرماندهان خود حرف شنوی دارند و اطاعت پذیر هستند. آن ها در مقابل زورگویی دشمن بعثی عراق می ایستند، اگرچه این ایستادگی باعث شهادت آن ها شود تا جایی که توان و قدرت داشته باشند درمقابل دشمن مقاوم و پابرجا می مانند.شخصیت های غلامی درمجموعه ی «همه ی زندگی» عمدتاً شخصیت های معمولی، واقعی، طبیعی و باورپذیرند
قیصری در مجموعه ی داستان های «طعم باروت» با دو شیوه ی مستقیم و غیرمستقیم به معرفی شخصیت ها می پردازد؛گرچه اغلب شخصیت ها به صورت مستقیم معرفی می شوند. او توصیف را متناسب با شرایط ، حالات، روحیات و محیطی که شخصیت ها درآن قرار دارند بیان می کند. ازآن جا که داستان ها ریشه درواقعیت های جنگ و دفاع مقدس دارند، بنابراین شخصیت هایشان برای ما وجودی طبیعی، عینی و ملموس دارند و قیصری با دیدن واقعیت های جنگ- به آن صورت که هستند- آن ها را در داستان هایش بازگو می کند.1-گفت وگویکی از ویژگی های خوب و مهم داستان های مجموعه ی « طعم باروت» کاربرد درست و به جای گفت وگوهاست. تنوع گفت و گوها،