این داستان روایت دیده بانی است که دریک دیدگاه، سربازان عراقی را با دوربین زیر نظر دارد. او درشاهد هجوم سربازان مسلح درآن سوی جزیره به سوی نی زارها می باشد و درحالی که حرکت
آن ها را بادوربین کنترل می کند، متوجه می شود که دو نفر از غواصان خودی درمحاصره ی آنان قرار گرفته و برای نجات خود مبارزه و تلاش می کنند.
داستان از زاویه ی دید اول شخص مفرد- دیده بان- به دغدغه های روحی و تلاش غواصانی که درمحاصره دشمن قرار گرفته اند، می پردازد.
خلاصه ی داستان
ماجرای داستان به این قرار است که نویسنده ای براساس اطلاعات و تجربیاتی که یک دیده بان از جنگ دراختیار دارد، می خواهد براساس آن، درمورد مأموریت دو غواص- که درآن طرف آب اتفاق می افتد- داستانش را بنویسید. نویسنده نیز از طریق کش دادن وقایعی که درجبهه و محاصره شدن غواص ها توسط نیروهای عراقی اتفاق می افتد به بیان اضطراب ها، دلشوره ها،و بی قراری های راوی داستان و این که چگونه مردان شجاعی مثل آن دو غواص درصحنه ی جنگ غریبانه و مظلومانه شهید و مفقود شدند، می پردازد.
منبع:
غلامی/احمد/مجموعه داستان «همه زندگی»/ص 54و55