محمد در سال 1342 ه ش در خانواده ای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود و از همان کودکی با تشویق والدین در جلسات قرآن ، مراسم مذهبی و صفوف نماز جماعت شرکت می نمود . با شروع انقلاب شکوهمند اسلامی و نهضت خونین سال 1357 ایشان مجدانه در تظاهرات و مبارزات بر علیه حکومت خود کامه پهلوی شرکت می نمود . روح بلند و ایمان قوی او باعث گردیده بود که در تمامی صحنه های انقلاب حضور فعال داشته باشد . سید محمد علاقه زیادی به تلاوت قرآن و عبادت خالصانه داشت .با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران چه در پشت جبهه و چه در خطوط مقدم جنگ حضر فعال و چشمگیری داشت و در این راستا لیاقت و شایستگی فراوان از خود نشان داد به طوری که م
سه شنبه 1389/6/16
شهید «آلفرد گبری» فرزند ارشد خانواده، در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه «نائیری» سپری و تا سال چهارم، در دبیرستان «سوقومونیان» به درس ادامه داد،لیکن سرانجام تصمیم به ترک تحصیل گرفت. پس از آن نزد دایی خود به حرفه باطری سازی مشغول شد. در عین حال ورزشکار بوده و عضو «نهضت سواد آموزی» بود. او دو برادر و یک خواهر داشت. وی بدون اطلاع خانواده، خود را به سازمان نظام وظیفه معرفی نمود: این همه از برادرانم به خدمت می‌روند.... دوره آموزشی را در تهران به اتمام رسانده و سپس به جبهه گیلان غرب منتقل گردید. روزی «آلفرد» در پست دیده
سه شنبه 1389/6/16
شهید «آرمِن آودیسیان» در زمستان 1338 در اصفهان چشم به جهان گشود. دوران کودکی او در زادگاهش سپری گشت.پس از آن به همراه خانواده به شهر آبادان نقل مکان نموده و در مدرسه «ادب» به تحصیل پرداخت. خانواده «آرمن» بعد از شروع جنگ تحمیلی، اجباراً در تهران سکونت گزید. «آرمن» نیز با ادامه تحصیل خود از دبیرستان ارامنه «سوقومونیان» فارغ التحصیل گردید. پس از اخذ دیپلم به اتفاق پدرش برای کار به بوشهر رفت تا این که برای انجام خدمت سربازی خود را به سازمان نظام وظیفه معرفی نمود. وی ابتدا به شیراز رفته و سپس به «نفت شهر»، انتقال یافت. او در قس
سه شنبه 1389/6/16
خداوند توفیق جهاد  در راه خودش را به من عطا کندنگرانی از وضع جنگ صفر 1360 که ایشان از جبهه به مرخصی آمدند، در خیابان ستارخان با هم به سوی بازار می رفتیم. من با لباس سربازی بودم و ایشان با لباس شخصی از او خواستم که نسبت به موقعیت جنگ مقداری برایم صحبت کند. با تاسف و ناراحتی اظهار داشت: وضعیت جبهه ها خوب نیست، به خصوص اینکه از هنگامی که مسئولیت فرمانده ی گروهان به من سپرده شده، شاهد پرپر شدن عزیزانم (سربازان) در جلوی چشمانم هستم. ما مهمات به اندازه ی کافی نداریم، اگر هم داشته باشیم، اجازه نداریم آن ها را به سوی دشمن شلیک کنیم. سپس از خیانت های بنی صدر، رئیس جمهور و فرمانده ی کل قوا، مطالبی
سه شنبه 1389/6/16
باید رفت تا شهادت....توطئه ی عوامل بیگانه در کردستانچند روز پیش از پیروزی انقلاب، فراریان رژیم، گروه های مختلف کمونیستی و تعدادی از عوامل خود فروخته، در کردستان اقدام به سازماندهی و حمله به پادگان ها و تحریک مردم برای اغتشاش و بحران نمودند. از جمله بحران های ایجاد شده، بحران شهر پاوه در مرداد ماه 58 بود. مردم سلحشور پاوه، برخلاف دیگر کردهای آن منطقه، هیچ گاه زیر بار زور اجنبی و دست نشاندگان مزدور بیگانه نرفتند و یک بار هم پیش از انقلاب و تهاجم سالارجاف، مزدور شاه، از این امتحان سربلند بیرون آمده بودند. در ماه های اول و دوم تابستان، افراد فریب خوردۀ کرد، از هر قشر و ملتی تحت تحریک خوانین و سرم
سه شنبه 1389/6/16
شهید «رازمیک داودیان»، فرزند چهارم خانواده خانواده در تابستان 1339 در روستای «میلاگرد» از توابع شهر «فریدن» در استان اصفهان چشم به جهان گشود. دوران طفولیت وی در زادگاهش گذشت. تحصیلات ابتدایی «رازمیک» در مدرسه ارامنه «تونیان» تهران سپری گشت. او سپس وارد مقطع راهنمایی گردید، لیکن به علت علاقه شدید به کار، دست از تحصیلات کشیده و در یک کارگاه آهنگری به کار مشغول گردید. «رازمیک» در انقلاب اسلامی بزرگ اسلامی شرکت داشت و پس از پیروزی انقلاب به عنوان پاسدار، پانزده ماه به خدمت پرداخت. او در ابتدای سال 1359 به خدمت رفت. بعد از طی
سه شنبه 1389/6/16
تیر ماه سال 1342ه ش، شش ماه بعد از وفات پدرش در روستای دورافتاده ای در بخش هلایجان شهرستان ایذه ,در استان خوزستان به دنیا آمد. با پشت سر گذاشتن دوران کودکی به دبستان رفت وتحصیلات این دوره را به پایان برد.آن روزها بیشتر بچه های روستا فقط تا پایان دوره ی ابتدایی امکان تحصیل داشتند.اما یادگارکه علاقه ی زیادی به تحصیل داشت,بعد از آن برای ادامه تحصیل به شهرایذه رفت و با اجاره کردن کلبه ای محقر به تحصیل در مقطع راهنمایی پرداخت. از روحیه ای معصوم , مخلص و دلسوزانه بر خوردار بود ؛ بیشتر به دنبال مسائل معنوی بود تا مادی.همزمان با اوجگیری انقلاب اسلامی مردم ایران برعلیه حکومت پهلوی ,اونقش مهمی در این تظ
سه شنبه 1389/6/16
شجاعتش کم نظیر بود, او در خانواده ای رشد و نمو کرد که شجاعت آن ضرب المثل است . او این نعمت خدادادی را با تواضع و عشق به اهل بیت در هم آمیخت و در مسیر حق به کار گرفت؛ جوانی که نسبت به فرامین دینی و اجرای احکام اسلام فوق العاده غیرتمند بود. سال 1341 ه ش در شوشتر به دنیا آمد. در خانواده ای زحمتکش و پرتلاش رشد نمو د؛ او از همان کودکی راحتی و آسایش را از خود رهانید و با دشواریها انس گرفت. دوران ابتدایی و راهنمایی را در شوشتر با موفقیت گذراند، سال اول دبیرستان بود که به کرمانشاه رفتند. مدتی آنجابود اما برای ادامه تحصیل به زادگاهش شوشتر باز گشت، پایان تحصیلات دبیرستان او همزمان شده بود با اوج گیری قی
سه شنبه 1389/6/16
سال 1332 ه ش در هویزه و در خانواده ای متدیّن و کشاورز متولد شد. تحصیلات خود را تا دوره ی دبیرستان در منطقه دشت آزادگان گذراند. پس از اخذ دیپلم در آزمون سراسری شرکت و در رشته زبان انگلیسی پذیرفته شد.او پس از دانش نامه ی کارشناسی از دانشگاه شهید چمران به حرفه ی شریف معلمی روی آورد.در دوران دانشجویی از دانشجویان ممتاز بود.در ابعاد فرهنگی و علمی، معلمی وارسته بود . از فنون نظامی به خوبی آگاهی داشت . با اینکه او معلم زبان انگلیسی بود امادر تدریس مباحث تربیتی و مذهبی از توانایی بالایی بر خوردار بود. وجود او در دانشگاه و شناخت عمیق و تاثیر گذارش از مبانی اسلام سبب شد که چند تن از برادران مسیحی به دین
سه شنبه 1389/6/16
سال 1336 ه ش در آبادان متولد شد .نامش را عبدالعلی گذاشتند. به علت مشکلات اقتصادی خانواده ,دوران کودکی را با مشکلات و سختی های فراوانی سپری کرد. از هوش و استعداد سرشاری بر خوردار بود ,به طوری که حلال مشکلات همکلاسی هایش بود ,به دلیل استعداد بالای تحصیلی برای دوستانش کلاس تقویتی برگزار می کرد. در سنین بلوغ به مسجد گرایش پیدا کرد و به اتفاق دوستانش در فضای عرفانی مسجد صاحب الزمان آبادان, به کسب فضائل اخلاقی و معنوی پرداخت.اودر دوران اختناق و فساد حاکم به جامعه خود را مجهز به سلاح مستحکمی به نام ایمان و تقوا نمود. با مطالعاتی که داشت ,نقاط آسیب پذیر مسمانان و نقشه های دشمنان برای نابودی روحیه کفر
سه شنبه 1389/6/16
X