خواب دیدی شبی که جلادان، فرش دارالخلافه ات کردند
گردنت را زدند با ساتور، به شهیدان اضافه ات کردند
می خروشیدی: این که می بینید، شیمیایی ست مومیایی نیست
نه، ابوالهل ها نفهمیدند، متهم به خرافه ات کردند
چارده سال می شود... یا نه! چارده قرن، سخت می گذرد
بی قراری مکن خبر دارم، سرفه ها هم کلافه ات کردند
زخم و کپسول های اکسیژن، چه می آید به صورتت، مومن!
تو بدانی اگر که تاول ها، چقدر خوش قیافه ات کردند
شهرها برج مست می سازند، برج ها بت پرست می سازند
شرق ما حیف، غرب وحشی شد، محو در دود کافه ات کردند
(فکر بال تو را نمی کردند)، روح ترخیص می شد از بدنت
و تو بالای تخت می دیدیف کفنت را ملافه ات کردند
جا ندارند در هبوط خزه، سروها ـ جمله های معترضه ـ
زود رفتی به حاشیه، ای متن، زود حرف اضافه ات کردند