هشت ، تعداد هزار هزار سنگر آغشته به پاره های آتش است
و هشت ، گاه معنای تبلور دنیا دنیا دست گره خورده به آسمان
و امتداد نگاه های بی ریا و بی غش است
هشت ، حتی ادامه هم که نباید
- گاه -
بی نهایت است ......
قد است گام های نقطه چین مجروحی که سربند سبزش،
به حصار دشمن زرد نشد ؛
که چیزی از کوه بودن اندیشه اش کم نشد ؛
که سال ها بود پرنده ها در همسایگی باروت، گلوله می شدند ،
آواز دل سنگ تانک در گوش کوچه زمزمه می کرد و
هوای عاشقی سر نشد .
شاعر شب رنگ پریده بود اما
یاد خدا و ترانه سرایی ،
این همه یا علی و یا علی و یا علی،
شادی فرخنده ای بود که هرگز غم نشد .
یا زهرا که قلب ها را ربوده بود ؛
و خورشید که نمی شکند ؛
هشت سال طلوع را سروده بود .
شعر من حسن ختام خوبی دارد که به فرجام هشت می بالد ؛
آری .....!
در باغ درد کشیده ی ما ،
کمر لاله ها خم نشد .......! ...........!
منبع: کتاب "امواج ارغوانی "
به کوشش : سید ضیاء الدین شفیعی
برگزیده آثار هفدهمین کنگره ی شعر دفاع مقدس
ناشر: بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس