سوخت گیری هوایی، یکی از با ارزش ترین توانایی های نیروی هوایی به شمار می آید و کمک شایان توجهی به افزایش توان رزمی کرده است. برای اجرای ماموریت های گوناگون، قابلیت فوق العاده ای به هواپیماهای شکاری می بخشد.
هواپیماهای شکاری بمب افکن "اف-14" که ماموریت حراست از قلمرو هوایی کشور را به عهده دارند، توانایی انجام سوخت گیری در هوا را دارا می باشند.

12 ساعت بدون فرود، در حال گشت هوایی
در طول جنگ تحمیلی، با استفاده از سوخت گیری هوایی در تمام مدت شبانه روز، این امکان فراهم شد که هواپیماهای شکاری بمب افکن، به ویژه هواپیماهای "اف14" بتوانند برای مدت های طولانی در آسمان باقی مانده و به حفاظت از آسمان کشور در مقابل حملات دشمن بپردازند. هواپیماهای اف14 توانستند با سوخت گیری در روز و شب، در پاره ای شرایط، تا حدود دوازده ساعت درحال پرواز بوده، با گشت زنی های ممتد هوایی، مراقب آسمان منطقه نبرد باشند. در واقع، امکان گرفتن سوخت در هوا موجب می شد که با بهره گیری از تعداد کم تری از هواپیماها، ماموریت های بیشتری انجام شود و در جریان جنگ تحمیلی، خدمات ارزشمندی توسط نیروی هوایی ارائه گردد.
سوخت گیری هوایی هواپیماهای شکاری بمب افکن از هواپیماهای سوخت رسان، در هر سال، هزاران بار انجام گرفته و تدریجا به یکی از ابزارهای دائمی و متداول اجرای ماموریت ها تبدیل شده بود.
سوخت گیری در شب بسیار حیاتی و درعین حال بسیار خطرناک بود.
با وجود این، ماموریت سوخت گیری هوایی، مانند هر ماموریت دیگری، خطرات فراوانی را به همراه دارد؛ به طوری که کوچک ترین غفلت و اندکی بی توجهی، حادثه آفرین بوده و علاوه بر صدمات مالی، خسارات جبران ناپذیر جانی و به خطر افتادن ماموریت های اصلی را نیز درپی خواهد داشت.
اجرای عملیات سوخت گیری هوایی، خصوصا در شرایطی که دید کم باشد، بسیار مشکل است. برای مثال، سوخت گیری در شب و در تاریکی مطلق، درحالی که چراغ های راهنمای هواپیمای تانکر نیز خاموش باشد، باید با دقت عمل و مهارت بسیار زیاد صورت پذیرید. پرواز در چنین شرایطی، همراه با وضعیت جوی نامناسب و ابرهای خطرناک، به مراتب پیچیده تر شده، جرات و جسارت توام با خون سردی و مهارت بسیار را می طلبد.
یکی از خطرناک ترین مراحل سوخت گیری، نزدیک شدن هواپیمای سوخت گیر به سیستم سوخت رسان هواپیمای تانکر است که باید با کنترل کامل و در نظر گرفتن تمامی عوامل انجام شود. به عبارت دیگر، رعایت سرعت تقرب هر دو هواپیما و موقعیت آنها نسبت به یکدیگر، دارای اهمیت حیاتی است. موقعیت سبد سوخت رسان نیز، در حین نزدیک شدن برای سوخت گیری باید دقیقا مورد توجه قرار گیرد، زیرا چنانچه هنگام تقرب، سبد مزبور در مقابل قسمت ورودی هوای موتور هواپیما قرار گیرد، موجبات از کار افتادن موتور را فراهم می کند وهمین امر باعث عدم تعادل در پرواز هواپیما خواهد شد. به همین خاطر، خلبان باید در حین سوخت گیری، دائما به کلیه آلات دقیق موتورهای هواپیما توجه داشته باشد تا از بروز چنین شرایطی، به موقع جلوگیری کند.
جدا شدن از هواپیمای سوخت رسان نیز حتما باید با دقت و احتیاط کامل صورت گیرد. هر گونه بی احتیاطی، موجب خواهد شد تا سیستم سوخت رسان، به هواپیمای شکاری برخورد کرده، خطرات زیادی را در حد صدمه به هواپیما و خلبانان به وجود آورد.
آموزش سوخت گیری هوایی، با توجه به نیاز شدید به انجام آن در طول جنگ تحمیلی، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بود. در این مدت، تمرینات متوالی و اجرای آن در پروازهای گشت دائمی گشت هوایی، موجبات مهارت فوق العاده خلبانان را فراهم کرد.
به طور مثال مهارت و تجربه خلبانان هواپیمای اف14 تا به آن حد افزایش یافت که توانستند در هر شرایطی از روز و یا شب و در هوای نامساعد و ابرهای خطرناک، مبادرت به سوخت گیری هوایی کنند و بر همه مشکلات موجود در این زمینه فائق آیند.
هنگامی که صحبت از سوخت گیری در شرایط جوی نامناسب به میان می آید، شاید گروهی تصور کنند که انجام این کار هم مثل سایر ماموریت های سوخت گیری در روز و یا شب است؛ ولی باید توجه کرد که کوچک ترین بی دقتی و کم تجربگی، خطر ساز و سانحه آفرین خواهد بود؛ زیرا علاوه بر دید کم، که در شرایطی ابری به وجود می آید، لرزش های دائمی لوله های سیستم سوخت رسان، کار را به شدت مشکل کرده، حرکات غیر قابل پیش بینی آن در هوای نامطلوب، احتمال برخورد با هواپیمای سوخت گیری را شدیدا افزایش می دهد. وجود ابرهای باردار و حاوی بار الکتریکی و مستعد برای رعد و برق نیز از جمله خطرات سنگینی است که به هنگام سوخت گیری می تواند باعث آتش سوزی شده و موجبات نابودی هواپیماهای سوخت رسان و سوخت گیر را فراهم کند.
در تب و تاب دوران جنگ تحمیلی، زمانی که هواپیماهای شکاری "میگ25" عراقی ماموریت بمباران شبانه تهران را داشتند، به هواپیماهای اف14 ماموریت مقابله و جلوگیری از دسترسی آنها به اهداف مورد نظرشان داده شده بود. به همین منظور، گشت هوایی در تمام طول شبانه روز برفراز تهران انجام می گرفت.

 

درحال پرواز شبانه به دلیل سوخت کم تصمیم بر سوخت گیری هوایی گرفتم.
غروب یک روز پنجشنبه، ماموریت گشت زنی هوایی در منطقه تهران به ما ابلاغ شد. پس از انجام برنامه توجیهی، در زمان موعود به پرواز در آمدیم و در دل شب، راهی منطقه گشت زنی هوایی در اطراف شهر تهران شدیم. برای تامین سوخت مورد نیاز نیز یک هواپیمای سوخت رسان پیش بینی شده بود که علاوه بر هواپیمای ما، به سایر هواپیماهای شکاری، که در مناطق دیگری از آسمان کشور در پرواز بودند، سوخت می رساند. با کاهش تدریجی مقدار سوخت هواپیما، تصمیم گرفتیم به سمت هواپیمای سوخت رسان پرواز کرده، پس از سوخت گیری، مجددا برای مقابله با تهدیدات، به منطقه برگردیم. با هواپیمای تانکر تماس گرفتیم و از او اجازه نزدیک شدن برای سوخت گیری خواستیم. هواپیمای تانکر در ارتفاع 24 هزار پایی در پرواز بود و ما باید ارتفاع 30 هزار پایی را ترک کرده، با کاهش ارتفاع، برای سوخت گیری آماده می شدیم. با کاهش سرعت و ارتفاع و هماهنگی با هواپیمای سوخت رسان، به آن نزدیک شدیم و پس از اتصال سیستم سوخت رسان به هواپیما، باک های خالی هواپیما تدریجا از سوخت انباشته شد.

ناگهان رادار از نزدیک شدن میگ 25 عراقی به شهر تهران خبر داد
در لحظات پایانی سوخت گیری بودیم که ایستگاه رادار منطقه، خبر پرواز یک فروند هواپیمای میگ25 را به سمت شهر تهران گزارش کرد و از ما خواست تا سریعا آماده درگیری بشویم. ما بلافاصله از هواپیمای سوخت رسان جدا شدیم و از آن فاصله گرفتیم. سپس قدرت موتورهای هواپیما را به حداکثر رساندیم و از پس سوز موتورها نیز برای افزایش سرعت بهره گرفتیم. برای آن که هر چه سریع تر به سرعت های زیاد برسیم، کمی کاهش ارتفاع دادیم و آماده شدیم که از سرعت صوت عبور کنیم. در این لحظات برفراز یکی از شهرهای شمال کشورمان قرار داشتیم. سرعت ما به سرعت صوت کاملا نزدیک شده بود و عبور ما از دیوار صوتی، مسلما صدای انفجارگونه شدیدی در شهر ایجاد می کرد و باعث دلهره و وحشت مردم می شد. در آن لحظه اندیشیدم که هر چند نگران ساختن هموطنان عزیزمان، به هیچ وجه مقبول و پسندیده نیست، اما نجات جان عده دیگری از این امت عزیز و بزرگوار در تهران، که در آن لحظات در معرض خطر اصابت بمب های هواپیمای متجاوز دشمن بعثی قرار داشتند، از اولویت بالاتری برخوردار بود. بر خود نهیب زدم و با یاد خدای بزرگ و با عزمی راسخ، هواپیمای اف-14 را به چابکی از سرعت صوت عبور داده، با افزایش سریع سرعت و ارتفاع، خود را در موقعیت مناسب برای درگیری با دشمن قرار دادم.
میگ عراقی به محض دیدن ما در رادار، پا به فرار گذاشت.
هواپیما همچون شهاب، دل شب تیره را می شکافت و با چالاکی به پیش می رفت. ارتفاع هواپیما به بیش از 40 هزار پا رسیده بود و همچون اسبی سرکش و با سرعتی سرسام آور، به سمت تهران در حرکت بود. از فراز کوه های البرز عبور کردم. می دانستم که شکست دیوار صوتی در تهران نیز واقع خواهد شد؛ ولی دفاع از شهر، مهم تر بود.
هواپیمای دشمن را در رادار هواپیمایم می دیدم که در فاصله ای دور، با سرعت، درحال حرکت به سمت ما بود و هر دو با سرعتی معادل چندین برابر سرعت صوت، به یکدیگر نزدیک می شدیم. من در بهترین موقعیت و در انتظار زمان مناسب برای شلیک موشک بودم. همه چیز را وارسی کرده، برای حمله به هدف آماده شدم. در این حال، ناگهان گردش سریع دشمن برای فرار را در رادار هواپیما مشاهده کردم. هواپیمای دشمن با استفاده از دستگاه های هشدار الکترونیکی، متوجه وضعیت نامناسب خود و آمادگی ما برای درگیری شده بود و بناچار، با انصراف از ادامه مسیر پروازی، از نیمه راه مجبور به فرار و ترک منطقه به سمت عراق شده بود. مسیر طولانی گردش دشمن را با رادار هواپیما دنبال کردم و مدتی نیز با سرعت زیاد به دنبالش رفتم. با فاصله ای که داشتیم، دسترسی به هدف مقدور نبود. پرواز با این سرعت، ما را تا نیمه راه غرب کشور پیش برده بود که تصمیم به مراجعت به منطقه تهران و ادامه پرواز گشت هوایی گرفتیم.

به تهران برگشتیم، خوشحال از فراری دادن هواپیمای دشمن
همان لحظه، راه برگشت را در پیش گرفته، بر فراز شهر تهران که در دل شب آسوده آرمیده بود، به پرواز درآمدیم؛ از این که توانسته بودیم از حمله ناجوانمردانه دشمن به مردم عزیزمان جلوگیری کنیم خوشحال بودیم. در زیر پای مان، دریایی از خانه های مردم قرار داشت و درآن نیمه شب، پیر و جوان و کوچک و بزرگ، در خواب شیرینی فرو رفته بودند. با غرور و سربلندی، بر فراز شهر بال گسترده بودیم و شادمانه از این که مانع حمله دشمن شده بودیم، به خود می بالیدیم؛ چرا که هواپیمای دشمن حتی نتوانسته بود به چند صد کیلومتری شهر برسد.


شنبه 1389/6/20
X