از مشارکت سیاسى اجتماعى زنان معاصر ایران و از حضور آنان در دفاع از کشور، بسیار سخن گفته شده اما کمتر، مصداقى از آن ارائه گردیده است. حوادث پس از پیروزى انقلاب اسلامى و به ویژه دفاع مقدس نیز از این قاعده مستثنى نیست. آیا سخن از مشارکت زنان، یک تعارف سیاسى است؟ اگر تعارف نیست مصداق هاى آن چیست؟ مقاله حاضر مى کوشد گوشه اى از فعالیت هاى همه جانبه زنان را در دفاع مقدس به مثابه یکى از مهم ترین وقایع این مرز و بوم به تصویر بکشد.
در متون تاریخى، اغلب از نقش حرمسرایى زنان دربارى و از تأثیر زنان غرب و شرق زده یا به اصطلاح روشنفکر بر تحولات اجتماعى سخن به میان آمده، ولى زنانى که در حادثه گریبایدف، جنبش تنباکو، نهضت مشروطه، کشف حجاب، قیام 30 تیر 1331 و... مشارکت داشته اند، توده زنان مسلمانى بوده اند که گوش به فرمان مراجع تقلید و به منظور انجام تکلیف شرعى و الهى پا به میدان مبارزه گذاشتند. از دهه 1340 تا پیروزى انقلاب اسلامى، این زنان حضور گسترده تر و مستمرترى از خود نشان دادند، علت آن، اولا: خودباورى بیشترى بوده که امام خمینى(ره) در زنان پدید آورد. ثانیا: لبیک آنان به دعوت امام براى حضور سیاسى اجتماعى بوده است.
پس از پیروزى انقلاب اسلامى، زنان هنوز نیاسوده و خستگى یک مبارزه طولانى علیه رژیم پهلوى را از تن بیرون نکرده بودند که بار دیگر بر خود تکلیف دیدند براى دفاع از انقلاب، به ایفاى نقش هاى تازه تر و مؤثرتر در عرصه هاى جدیدتر بپردازند، از این رو، شرکت در بحران هایى را که در گوشه و کنار کشور، بویژه در کردستان بر پا شد، جزء وظیفه خود دانستند، ولى آنچه بعد از حدود 5/1 سال پس از پیروزى، زنان را به کمک و مساعدت بیشتر طلبید، دفاع مقدس است که هشت سال نظاره گر رشادت هاى زنان و مردان این مرز و بوم بود، بنابراین، و به علت گستردگى فداکارى زنان در عرصه دفاع مقدس، احصاء همه آن ایثارگرى ها ممکن نیست، و در هر نوشته اى و در این نوشته تنها مى توان به بخش کوچکى از آن اشاره کرد:
اولین مسئولیتى که زنان در دفاع مقدس، به صورت خودجوش و همپاى مردان بر عهده گرفتند، جنگیدن با دشمن بعثى در جنوب و مزدوران داخلى در کردستان بود، حتى آنان، کوکتل مولوتف ساختند، تا به جنگ تانک هاى عراقى بروند که قصد داشتند از مرز شلمچه بگذرند. البته تهیه و به کار بردن کوکتل مولوتف، ابتدایى ترین کار رزمى خواهران و زنان به شمار مى آمد، بعدها آن ها خود را به سلاح مجهز کردند تا مردانه با دشمن بجنگند، از جمله:
در قبرستان خرمشهر زن 65 ساله اى را دیدم که تفنگ ام یک بر دوش داشت. گفتم: مادر چه مى کنى؟ گفت: پسر و دخترم آنقدر جنگیدند تا شهید شدند و اینجا خفته اند. مى روم راه شان را ادامه دهم، هر چه او را منع کردم، نپذیرفت و گفت: باید از دینم دفاع کنم. این تنها وظیفه شما پسرانم نیست، بلکه وظیفه من هم هست، جنگید و سرانجام با ترکش خمپاره شهید شد.
زنان رزمنده در خرمشهر، کارهاى دیگرى را نیز بر عهده داشتند که مراقبت از تسلیحات، تسلیح رزمندگان، نگهبانى از پیکر شهداء، توزیع سلاح بین رزمندگان از آن جمله بوده است. در جبهه هاى دیگر هم وضع به همین صورت بود. مثلاً:
ـ در گیلان غرب، یک زن، چند سرباز عراقى و در شادگان، چهار شیر زن، هشت سرباز بعثى را به اسارت درآوردند.
ـ خانم فاطمه نواب صفوى، به همراه گروه چریکى شهید چمران و در ناحیه سوسنگرد، اسلحه به دست گرفت و جنگید.
ـ یک زن سوسنگردى با آرد مسموم نان پخت و با آن تعدادى از عراقى ها را از پاى درآورد.
ـ و باز در این شهر مادر شهید الحانى، یازده سرباز عراقى را به خانه اش دعوت مى کند، به آنها غذا مى دهد، و زمانى که آن ها به استراحت پرداختند و به خواب رفتند، در اتاق را قفل مى کند و بسیجى ها را با خبر مى سازد، و خود او هم با چوب دستى به جان بعثى ها افتاد. داستان این زن شجاع را مقام معظم رهبرى، این گونه نقل کرده است:
«به خاطر دارم در سوسنگرد خانم عرب مُسنى زندگى مى کرد که همسرش نابینا بود. ایشان با وجود این که چهل پنجاه سال داشت، خیلى شجاعانه و در حقیقت مردوار از شهر دفاع مى کرد. معروف بود که با چوب دستى، چند سرباز عراقى را از پا انداخته است.
صحنه هاى رزم زنان، اگرچه اندک بود، ولى اولاً تا پایان دفاع مقدس کم و بیش ادامه یافت، و ثانیاً، تأثیر عمیقى بر روحیه رزمندگان داشت. به علاوه، زنان نقش هاى اطلاعات رزمى فراوانى را انجام دادند. خانم حورسى از مدافعان خرمشهر در این باره مى گوید: «ما از آن لحظه اى که به نیروهاى شناسایى ملحق شدیم، کار شناسایى دشمن، خنثى کردن بمب، شناسایى ضد انقلاب و پیدا کردن رد پاى آن ها در شهر و روستاها را دنبال کردیم. نوع دیگرى از کار اطلاعاتى و امنیتى را خواهران بسیجى انجام مى دادند، مثلا آن ها در لباس امدادگر و پرستار به شناسایى منافقینى دست مى زدند که به صورت ناشناس به بیمارستان ها سر مى زدند، تا به تعداد شهداء و مجروحان جنگ و... دست پیدا کنند، و آن را در اختیار عراق قرار دهند.
در جنگ، نقش پشتیبانى روانى و عاطفى جنگجویان را به زنان واگذار شد تا با روحیه دادن به سربازان، جنگ با موفقیت به پایان برسد. در جنگ تحمیلى نیز، زنان ایرانى، خودجوش وظیفه حمایت روحى از رزمندگان را به دوش گرفتند، و آن گونه که امام خمینى(ره) هم فرمودند: به موجب عواطفى که بانوان ابراز کردند، براى جبهه، کارهاى بسیار مفیدى را انجام دادند.
از این رو، دفاع مقدس، نمونه هاى بى شمار و در عین حال، کم نظیرى از پشتیبانى هاى معنوى خانم هاى ایرانى را به ثبت رسانده است، مانند:
ـ در گیلان غرب، فرمانده یک گردان رزمى با دیدن رشادت هاى یک زن روستایى، از عقب نشینى منصرف مى شود و نیروهاى خود را على رغم فرمان بنى صدر، به شهر باز مى گرداند.
ـ فهیمه بابائیان پس از شهادت همسر اولش، چنان بر همسر دوم تأثیر روحى مى گذارد که همسرش به جبهه مى رود.
ـ یک مادر تهرانى، وقتى تزلزلى در فرزند رزمنده اش مى بیند، به سومار مى رود و به فرزندش مى گوید: اگر از جبهه برگردى، شیرم را حلالت نمى کنم!
ـ رزمنده اى مى گفت: خواهرم به من آموخت که چگونه مى توانم به تنهایى یک لشکر باشم.
ـ مادر همسرم به من خبر داد: اگر تو به جبهه بروى، من بچه هایت را نگه مى دارم و افتخار کن که در این زمان به سربازى مى روى.
ـ مادرى خطاب به فرزندش مى نویسد: على جان مى دانى چقدر دوستت دارم، اما صلاح مى دانم پس از مراسم چهلم برادرت، به جبهه برگردى.
ـ خانمى وضع جانبازى مرا دید و پذیرفت به همسرى من درآید و سختى هاى زندگى با یک جانباز را به جان و دل خرید.
ـ تشویق ها و طرز تفکر همسرم باعث شد، فشارهایى که به واسطه نبودن دست و پا، بر من وارد مى شود را به خوبى تحمل کنم.
بخشى از حمایت هاى عاطفى و معنوى بانوان از طریق شعر و از سوى شاعران زن ابراز شده و این اشعار، بر حضور بیشتر رزمندگان در جبهه ها تأثیر گذاشته است:
سپیده کاشانى
کجا مى توانى ز قلبم ربایى | تو عشق من و میهن من |
طاهره صفار زاده
در سرزمین آسمانى جبهه | کسى به خویش نمى اندیشد |
سیمین دخت وحیدى
بیا که خصم زبون را به خاک بنشانیم | به کوى دوست بشتابیم و سر بیفشانیم |
صدیقه وسمقى
و سوسنگرد تنها بود. غروب گرم در سبحانیه دیدم که نخلستان سرود رزم بر لب داشت!
شهلا آهنج
باز مى خواند مرا تا آسمان | لیک من بنشسته ام خاموش و سرد |
جلوه هاى دیگر همراهى خواهران و همسران و مادران مسلمان ایرانى را باید در تهیه و تدارک اجناس و اقلام مورد نیاز رزمندگان و سربازان دید. زنان در حمایت مادى و لجستیکى از جبهه هاى جنوب و غرب، از جان و مال خود مایه گذاشتند و صحنه به یاد ماندنى و فراموش نشدنى فراوانى را خلق کردند. آن ها براى رزمندگان شال و کلاه بافتند، براى سربازان لباس و ملحفه دوختند و براى سربازان غذاى گرم پختند. به علاوه:
ـ زهرا محمدى، از 25 گوسفند نذرى، کله پاچه درست مى کند، و آن را از اهواز به خط مقدم مى برد تا صبحانه اى براى رزمندگان شود.
ـ خانم خاکباز به همراه یک گروه از خواهران به جبهه مى روند، در شب عید نوروز براى رزمندگان سبزى پلو و ماهى تدارک مى بیند.
ـ بیشتر فعالیت هاى آشپزخانه شهید چمران که روزانه پنجاه هزار نفر را غذا مى داد، از سوى بانواى انجام مى شد.
ـ خواهران مستقر در انبار شهید علم الهدى اهواز، کار بازسازى چادر صحرایى، سلاح سبک، کیسه خواب و چراغ گرم کننده را انجام مى دادند. حاجیه خانم علم الهدى کاروان هاى حضرت زینب(ع) را به راه انداخته بود که خانم ها را جهت دیدار از جنگ زدگان و خانواده هاى شهدا حرکت مى داد.
ـ مادر شهید مجید و سعید کاشانى، به مدت هشت سال در پایگاه ام الشهداى کاشان کمک هاى مردمى را جمع آورى و به جبهه ارسال مى کرد. ستاد بیت الزهرا(ع) پایه گذار ایستگاه هاى صلواتى بود، در این ستاد، از پیرزن 65 ساله تا دختر 18ساله فعالیت مى کردند.
ـ خانم فاطمه زارعى 60 ساله، در زمان عملیات، 24 ساعته در پشت جبهه یکسره نان مى پخت و فقط جهت انجام فرایض دست از کار مى کشید.
زنان در طول جنگ تحمیلى (دفاع مقدس) در مساجد، منازل، مدارس و هر مکان دیگرى که امکان تأسیس یک هسته و مرکز پشتیبانى وجود داشت، به جمع آورى کمک هاى مردمى،بسته بندى، ارسال آن و نیز، ارائه سایر خدمات، پرداختند. این کوشش ها و تلاش ها، آن قدر ارزشمند و سرنوشت ساز بود که امام خمینى(ره) با سخنانى ساده ولى الهام یافته از معنویت، این گونه از آنان تشکر مى کند:
وقتى در تلویزیون این بانوان محترم را مى بینم که به همراهى و پشتیبانى کردن از لشکر و قواى مسلح اشتغال دارند، ارزشى براى آن ها در دلم احساس مى کنم که براى کس دیگرى نمى توانم این طور ارزش قائل شوم. آن ها کارهایى که مى کنند، دنبالش توقع مقامى یا اشغال پستى یا چیزى که از مردم خواهش کنند نیست، بلکه سربازان گمنامى هستند که باید گفت در جبهه ها مشغول جهاد هستند. این یک هدیه الهى است، ما باید قدر این نعمت را بدانیم و به این بانوان و بچه هاى پشت جبهه و آن ها که در شهرهاى نیمه مخروبه حاضرند، اقتدا کنیم، ما باید از این ها اخلاق اسلامى، ایمان و توجه به خدا رایاد بگیریم، ما باید به این قشرها که بى توقع به کشور و به همه شما خدمت مى کنند، اقتدا کنیم و خودمان را اصلاح کنیم.
از شلیک اولین گلوله هاى دشمن و شهید و مجروح شدن تعدادى از مردم و رزمندگان، زنان مسلمان دل سوز این آب و خاک، دریافتند که باید به امداد درمان مجروحان و جانبازان جنگ بپردازند. آن ها بدون هیچ چشم داشتى تنها به نیت کسب رضایت الهى و اطاعت از مقام ولایت، به جبهه ها رفتند، و چه بسا خود مجروح و جانباز شدند، و گاه به خیل شهداى انقلاب پیوستند. اگر زنان داوطلب به مدد و مساعدت جبهه و جنگ نمى آمدند، آمار شهداى جنگ فزونى مى یافت، و اگر مجروحان به موقع مداوا نمى شدند، درمان بعدى آن ها، هزینه سنگینى را بر بیت المال تحمیل مى کرد. خانواده ها و رزمنده ها با مشاهده توجه به امداد و درمان مجروحان جنگى، اشتیاق بیشترى براى ادامه حضور داوطلبانه در جبهه احساس مى نمودند. هم اینک نیز، بیان نمونه ها و جلوه هاى زیباى ایثارگرى زنان پرستار، بهیار و امدادگر، موجى از عشق و شوق براى خدمت به مردم پدید مى آورد:
ـ مینا کمایى به همراه بیست نفر دیگر، در یک بیمارستان آبادان، امدادگرى مى کردند و شب ها در خوابگاه بیمارستان مى خوابیدند.
ـ خانم میرزایى، وقتى شروع به تمیز کردن پهلوى مجروح مى کرد، حالش به هم مى خورد، ولى به خاطر خدا تحمل مى کرد.
ـ یک پرستار داوطلب، شب ها بچه اش را به اتاقى در بیمارستان مى برد، و لباس ها را کپه مى کرد، و بچه اش را روى آن مى خواباند، آن وقت خود به مداواى مجروحان مى پرداخت.
ـ پرستارى دیدم که توالت ها را تمیز مى کرد، اما ذره اى از سختى کار گله نمى کرد.
ـ بسیار دیده شده که خانمى پرستار مجروحى شیمیایى بود، و خود مبتلا به عوارض شیمیایى مى شد، خانم یوسف زاده، نمونه اى از زنان پرستارى است که به دلیل آلودگى شیمیایى به شهادت رسید.
کار امدادگرى در شهرهاى مرزى جنوب و غرب، براى زنان طاقت فرسا بود، اما عشق به اسلام و انقلاب، امدادگر پیر و جوان را بر ماندن استوارتر مى ساخت، تا حدى که بسیارى از آن ها بى توجه به اصرار خانواده هاى شان، در خطوط جنگى ماندند تا مرهمى بر زخم هاى دلیر مردان رزم و جنگ باشند. بعضى از آنان، حتى آموزش کلاسیک پرستارى را ندیده بودند، ولى به سرعت آموزش هاى تجربى را جایگزین آن کردند، و چنان این آموزش ها را با عشق به خدا عجین نمودند که توانستند، هم پرستار جسم و هم پرستار روح و روان رزمندگان گردند.
توده زنان مسلمان، علاوه بر حضور مستقیم در دفاع مقدس، به انواع حمایت ها در پشتیبانى از رزمندگان دست زدند که یکى از آنها مشارکت در کمک مالى به جبهه هاى جنگ بوده است. در واقع در دوران دفاع مقدس شاهد اوج ایثارگرى مالى زنان بودیم که امام بارها به آن اشاره کرده اند، از جمله:
«ما هر روز شاهد زنانى هستیم که ماحصل عمرشان یک سکه طلا را مى آورند و در راه خدا و جنگ انفاق مى کنند... آن پیرزن ها که در طول عمرشان تهیه کردند، حالا مى آیند براى اسلام مى دهند.»
یک نشریه خارجى به مسأله جهاد مالى زنان ایرانى به جبهه هاى جنگ مى پردازند و آن را با کمک هاى مالى زنان عراقى مقایسه مى کند:
پرزیدنت صدام با آن که از جانب کشورهاى برادر عرب یعنى عربستان و کویت به نحو بزرگ منشانه اى از نظر مالى حمایت مى شود (با این وصف) در 1982 صلاح دید تا از خانم هاى کشورش بخواهد تا زیورآلات خود را به جبهه هدیه کنند. تهران رقیب بزرگ جنگى بغداد نیاز به چنین اقداماتى نداشت، زیرا در ایران به وضوح انگیزه پاداش الهى و اطمینان از این که آن ها قربانى تهاجم شده اند، براى این کار کافى بود... لذا در مقایسه با عراق که به دوستان عرب، طرف هاى تجارى و ارسال کنندگان اسلحه حداقل 50 میلیارد بدهکار مى باشد و باز هم به وسیله پول سلاطین نفتى عرب تغذیه مى شود، ولى تهران تاکنون حساب کتابش با هم مى خواند.
آمار دقیقى از کمک هاى زنان ثروتمند عراقى به رژیم صدام در دوره جنگ در دست نیست ولى این کمک ها به اندازه اى نبوده که رژیم عراق را وادارد از آن تقدیر نماید، در عوض، گاه شاهده بوده ایم که زنان عراقى به جاى کمک به سربازان عراقى کمک مالى خود را به ایران داده اند تا به مصرف رزمندگان ایرانى برسد، گاه این کمک ها به اندازه اى بود که تقدیر امام خمینى(ره) را به دنبال داشت، که تقدیر 28 آذر 1366 یکى از آن هاست.
مبلغ بسیار ارزنده اى که خانم هاى معظم عراقى که خداوند به آن ها هرچه بیشتر توفیق خدمت به اسلام و رزمندگان عزیزى که براى رفع شر قدرت ها و وابستگان پست آنان جانفشانى مى کنند، واصل شد. از خداوند تعالى سلامت همه را خواهانم.
زنان علاوه بر این که فرزندان، همسران، برادران و پدران خود را به مشارکت در دفاع مقدس تشویق مى کردند، و این تشویق ها در استقبال مردان براى حضور بیشتر در جبهه ها بسیار مؤثر واقع شد، پس از شنیدن خبر جراحت و شهادت بستگان و عزیزان خود، شکیبایى و بردبارى کم نظیرى را به نمایش گذاشتند که آن هم در تقویت روحیه رزمندگان به ادامه مردانه جنگ کمک فراوانى کرد. مواردى از روحیات قوى زنان را مى توان در کلام امام خمینى(ره) و مقام معظم رهبرى به وضوح دید:
در عین حالى که مادران، جوانان شان در جبهه شهید شده اند با کمال خوشرویى و افتخار، افتخار مى کنند به این که جوان آن ها در راه اسلام شهید شده است و باز هم پیشنهاد مى کنند که جوانان دیگر هم داریم و به اسلام تقدیم مى کنیم.
از این رو، جاى تعجب نبود که در یکى از دیدارهاى خانواده شهدا با امام خمینى(ره)، مادرى با لهجه خرمشهرى فریاد مى زد: اى امام، سه پسر داشتم و هر سه شهید شدند، دیگر فرزندى ندارم تا در راه اسلام قربانى کنم، خدا مرا فداى تو کند!
مقام معظم رهبرى نمونه اى از ایثارگرى و فداکارى این دسته زنان را برشمرده است:
«در شهرى سخنرانى داشتم. بعد از پایان سخنرانى، همین که خواستم سوار ماشین شوم، دیدم خانمى پشت سر پاسدارها خطاب به من حرف مى زند، گفتم راه را باز کنید تا ببینم این خانم چه کار دارد. خانم آمد و گفت: از قول من به امام بگویید بچه ام اسیر دشمن بود و اخیرا مطلع شدم که او را شهید کرده اند. به امام بگویید فداى سرتان، شما زنده باشید، من حاضرم بچه هاى دیگر نیز در راه شما شهید شوند.
ایثارگرى و فداکارى زنان ایرانى به اندازه اى بوده که حتى رسانه هاى خارجى هم نتوانستند منکر آن شوند، از جمله یک نشریه پاکستانى که نوشته بود:
«از خانواده هاى اسراى جنگى به خوبى مراقبت مى شود. بیوه زنان فشارهاى ناشى از جدایى و عدم ارتباط با همسرشان را با وقار و شکیبایى تحمل کرده اند. آن ها دولت را در قبول تقاضاهاى شان که ممکن است از وجهه کشورشان بکاهد، تحت فشار نگذاشته اند این نوع برخورد هیچ گونه شباهتى با صداى گریه بیوه زنان اسراى جنگى عراق ندارد... کلا زنان ایرانى شجاعت رویارویى با هر مصیبتى را دارند. زنان ایرانى کاملا آماده برخورد با هر گونه واقعه اضطرارى هستند و برخى از آنان در کلاس هاى آموزش نظامى شرکت مى کنند... آن ها براى رویارویى با موقعیت هاى مختلف از جمله بمباران شیمیایى شهرها و براى خدمت در بیمارستان هاى صحرایى در پشت جبهه تحت تعلیم قرار مى گیرند.
منبع دیگرى در این باره نوشته است: امام خمینى(ره) براى دفاع از کشور زنان را فرا خواند زیرا مشارکت زنان در جنگ مى توانست:
«شجاعت نیروهاى رزمى و حمایت مردم را تقویت نماید... . قبلا مى دانستیم که در میان بسیجى ها... زن وجود دارد که از آن ها براى ارشاد زنان بدحجاب استفاده مى شد، ولى (وجود) زنان رزمنده نشان مى دهد که زنان ایرانى نقشى بیش از پیش و فعال در جنگ بازى مى کنند حتى چادر بلند سنتى مانع به کارگیرى تجهیزات جدید جنگى از سوى آن ها نمى گردد.
جبهه غرب از ویژگى هایى برخوردار بود که در جبهه جنوب کمتر به چشم مى خورد، مثلا تلاش دشمن براى اختلاف افکنى بین شیعه و سنى کاملا محسوس بود و یا وجود ضد انقلاب که با دشمن همکارى مى کردند، هوشیارى و مراقبت هاى اطلاعاتى را اجتناب ناپذیر مى کرد. نمونه هاى فراوانى از فعالیت هاى تبلیغى و اطلاعاتى خواهران و زنان در کردستان در دست است، مانند:
1. زنان طلبه از حوزه علمیه قم و از مدارس اسلامى دیگر به منطقه کردستان اعزام مى شدند. آن ها از همان آغاز ورود به شکل هاى مختلف مورد هجمه، اذیت و آزار دشمنان چون کردهاى مخالف و منافقین قرار مى گرفتند. مثلا منافقین که به این خانم ها مى گفتند اگر با کردها رفت و آمد کنید و غذاى شان را بخورید، آنان در غذاى تان سم مى ریزند وکشته مى شوید، در عوض، به کردها مى گفتند: آنان شما را قبول ندارند و تلاش مى کنند تا از مذهب تان برگردید. زمانى که منافقین مى دیدند جنگ روانى شان بى اثر مانده، دست به ترور مى زدند، به عنوان مثال:
ـ طلبه، صدیقه رودبارى ساعتى پس از خاتمه درس قرآن در بانه و در 28 مرداد 1358 به شهادت نائل آمد.
ـ طلبه، فهیمه سیارى دو روز پس از اعزام از قم در اثر اصابت تیر منافقین به شهادت رسید.
ولى زنان، بى توجه به اقدامات دشمن، در طول جنگ به حضور تبلیغى خویش در جبهه هاى غرب ادامه دادند که حاصل آن 434 شهید در کردستان است. 71 نفر از این شهدا در مقابله با ضد انقلاب شهید شدند. مسن ترین آن ها آمنه نیکى نام داشت که در سن 78 سالگى و در 16 شهریور 1359 در سنندج ترور گردید و کوچک ترین آنان دختر 2 ساله اى بود به نام روناک مؤمنى فرد که در 15 تیر 1367 در اثر اصابت ترکش سلاح هاى ضد انقلاب شهید گشت.
2. ضدانقلاب در کردستان چون مى دانست برادران سپاهى، کمیته اى و بسیجى دست به نامحرم نمى زنند، اطلاعات نظامى، سلاح هاى سبک جنگى و نقشه هاى عملیاتى را از طریق زنان وابسته به خود رد و بدل مى کرد، از این رو، تعدادى از خواهران به منطقه اعزام و مأمور بازرسى و گشت از زنان مشکوک شدند. مریم کاتبى که خود یکى از اعزام شده ها به منطقه کردستان است، در این باره نوشته است:
یک روز مى بایست زنى را مى گشتیم که بچه اى در بغل داشت و به علت نداشتن کهنه، لباس مادرش و لباس خود را کثیف کرده بود. مادر این کار به عمد کرده بود تا رغبت نکنیم او را بگردیم. بوى تعفن در آن محیط گرم، محوطه چادر را پر کرده بود اما چاره اى نبود باید او را مى گشتیم، وى مانع کار مى شد. وقتى مى خواستیم او را بگردیم حرکتى کرد که چینه دور کمرش باز شد و یک نارنجک، یک سرى ورق و مقدارى پول و... بیرون ریخت. بلافاصله آن ها را جمع کردیم، مردها را بیرون چادر نگه داشتیم و زن ها را داخل چادر بزرگ ترین شخص در آن جمع، 19 سال داشت... بعدها برادر محمد گفت: نقشه هایى که آن روز از آن زن گروهکى گرفتید باعث شد تعداد زیادى از سران گروهک ها و نقشه هاى عملیاتى آن ها لو برود و ما توانستیم تعداد زیادى از آن ها را در شهر دستگیر کنیم.
نتیجه اى که از مطالبى که گذشت مى توان گرفت عبارت است از:
1. جنگ تحمیلى، پس از انقلاب اسلامى، صحنه کارزار دیگرى براى زنان آفرید. آن ها از نخستین روزهاى جنگ، همپاى رزمندگان به ستیز با دشمن پرداختند. گاه تن به تن جنگیدند، و گاه با پرداختن به امور جنگى، حضور مستقیم خود را در دفاع مقدس، حفظ کردند. به تدریج و با طولانى شدن آن، جنگ به دیگر نقش هاى خدماتى زنان، نیاز پیدا کرد. از این رو، زنان به پشتیبانى از جبهه در پشت جبهه روى آوردند، به شهرها و خطوط جنگى رفتند تا به امداد و درمان جنگجویان بپردازند. در جبهه و پشت آن، به طرق مختلف و اعجاب انگیز در تقویت روحیه رزمنده ها کوشیدند. البته همه خدمات جنگى را در آنچه برشمردیم، نمى توان خلاصه کرد، بلکه باید کار زنانى را که براى رزمندگان شعر، داستان، حماسه نوشتند، موسیقى، فیلم و تئاتر ساختند، عکس، خبر و گزارش تهیه کردند، شهید، جانباز واسیر شدند، مورد توجه قرار دهیم. این ها تنها بخشى از خدمات آنان به جنگ است.
2. آنچه زنان را واداشت که در بدترین شرایط با اقل امکانات در جنگى نابرابر به یارى جنگجویان یا مدافعان کشور بپردازند، ایمان به جزاى خیر در نزد خداوند و اعتقاد به درستى راه امام بود، در غیر این صورت، بعید بود پس از آن که با ایثار جان، مال و اولاد خود، انقلاب اسلامى را به پیروزى رساندند، بار دیگر براى پاس داشت آن مجبور باشند، آنچه از مال و جان و اولاد براى شان باقى مانده، فداى حفظ انقلاب نماید. بى شک از مهم ترین علل پیروزى جنگ، حضور خالصانه همین زنان در عرصه دفاع بود، حتى فراتر از این مى توان گفت که: ملتى که بانوانش در صف مقدم براى پیشبرد مقاصد اسلامى هست، آسیب نخواهد دید.
با توجه به آنچه که:
الف ـ امام فرمود: «حضور زنان در صحنه سیاسى و اجتماعى نه تنها لازم، بلکه واجب و ضرورى است... و زن باید در مقررات اساسى مملکت دخالت کند.»
ب ـ عملاً زنان در فرایند پیروزى انقلاب اسلامى و پس از آن و بویژه در دفاع مقدس نقش خود را به نمایش گذاشتند.
تردیدى در ضرورت حضور سیاسى، اجتماعى و دفاعى زن باقى نمانده است، اما براى نسل جدیدى که صحنه هاى خداپسندانه حضور زنان را ندیده و حتى کمتر آن را به گوش شنیده است، باید الگویى ارائه کرد که با حفظ حضور سیاسى، اجتماعى و دفاعى، خود به وظایف یک زن مسلمان عمل کند. از این رو، این سؤال مطرح مى شود که شرایط و ویژگى هاى حضور سیاسى، اجتماعى و دفاعى زنان چیست؟ براى یافتن پاسخ این سؤال، به برخى از این ویژگى ها اشاره مى کنیم:
رعایت پوشش اسلامى: توده زنان مسلمان در طول تاریخ یک صد سال گذشته، با حفظ حجاب و پوشش، حرکت هاى عظیم آفریدند، حتى حوادث سال هاى پیروزى انقلاب اسلامى و پس از آن، شاهد حضور زنان چادرى بوده است. براى امروز و فردا هم این پوشش بر پایه تعالیم قرآن و تجارب انسان یک ضرورت است. امام خمینى(ره) هم بر این حضور با پوشش اسلامى زنان تأکید ورزیده است: «امروز باید خانم ها وظایف اجتماعى خودشان را، وظایف دینى خودشان را باید عمل بکنند و عفت عمومى را حفظ بکنند، و روى آن عفت عمومى، کارهاى اجتماعى و سیاسى را انجام دهند». «زن ها هم باید در فعالیت هاى اجتماعى و سیاسى، هم دوش مردها باشند، البته با حفظ آن چیزى که اسلام فرموده است.» یکى از چیزهایى که اسلام در این باره بر آن تأکید دارد رعایت حجاب و پوشش اسلامى است لذا امام خمینى(ره) بر حضور زنان در دفاع مقدس با حفظ کامل حجاب اسلامى اصرار ورزیده اند و این مسأله در سیره امام و در استفتاى زیر مشهود است:
سؤال: آیا امدادگرى خواهران در جبهه ها از نظر شرع اسلام اشکال دارد؟
جواب: با مراعات کامل حجاب واجب و (با) اجتناب از محرمات اشکال ندارد.
اشتغال در کارهاى متناسب: زنان از نظر اسلام، متناسب با توانایى هاى روحى و جسمى خود، مجاز به فعالیت مفید تولیدى، فرهنگى، خدماتى و غیر آن در بیرون از محیط خانه هستند.
امام خمینى(ره) در این مورد فرمودند:
«زنان از نظر اسلام نقش حساسى در بناى جامعه اسلامى دارند و اسلام زن را تا حدى ارتقاء مى دهد که او بتواند مقام انسانى خود را در جامعه بازیابد و از حد شى ء بودن بیرون بیاید و متناسب با چنین رشدى مى تواند در ساختمان حکومت اسلامى مسئولیت هایى را بر عهده بگیرد.»
در این سخن امام، تأکید بر رشد معنوى زنان است، ولى کسى شک ندارد که امام خمینى(ره) در طول پس از انقلاب اسلامى، مسئولیت سیاسى اجتماعى زنان تنها با رعایت و حفظ نقش مادرى پذیرفته است: شماها موظف هستید که اولاً خودتان را خوب تربیت کنید. به نظر مى رسد امام خمینى(ره) بر این عقیده بوده اند که باید مشاغل و مأموریت هاى متناسب با وضعیت روحى و جسمى زنان به آنان در جبهه هاى جنگ واگذار شود، لذا زمانى که بانویى از ایشان مى پرسند که آیا رفتن زنان به جبهه براى کارهاى امدادى و فرهنگى اشکال دارد؟ معظم له پاسخ داده اند: شرکت زنان در خدمات فرهنگى و اجتماعى با مراعات کامل حجاب شرعى مانع ندارد.
توجه به حقوق همسر و فرزند: رهبر انقلاب به تأثیر از اسلام بر حضور سیاسى و اجتماعى زنان با حفظ و رعایت حقوق همسر صحه گذاشته، و آن را مقدم بر کار بیرون از خانه خانم ها مى داند:
«وقتى راجع به مسئولیت داخلى زن صحبت مى کنیم، منظورمان این نیست که باید مسئولیت اجتماعى از دوش زن برداشته شود، بلکه مسئولیت اجتماعى هم بر دوشت اوست، و آن غیر این است، ولى اینجا تقدم وجود دارد، هم چنان که در مورد مرد هم تقدم وجود دارد... (خانم ها) با حفظ مسئولیت (خانوادگى) هر مقدار که توانایى دارند، براى مسئولیت اجتماعى سیاسى صرف کنند.
البته معظم له بار دیگر بر این نکته تأکید ورزید که رعایت و حفظ حقوق همسر مشروط است به این که عدم حضور سیاسى اجتماعى زنان، لطمه اى به اساس دین وارد نکند، و زمانى که حاضر نبودن زنان بیم لطمه خوردن به اسلام را در پى داشته باشد، اذن شوهر براى در خانه ماندن زنان، ضرورت شرعى نخواهد داشت.
درباره تربیت کودکان، هر یک از والدین، نقش اساسى و تعیین کننده دارند، ولى نقش تربیتى مادر با اهمیت تر است، زیرا، مادر به لحاظ احساسات و عواطف خود، روابط نزدیک تر و عاطفى تر با فرزندان دارد. امام خمینى(ره) در تأیید این موضوع فرمود: «عواطفى که در بانوان هست مخصوص خودشان است و در مردها این عواطف نیست» همین عواطف پاک مادرانه، ابزار اصلى در تربیت اخلاقى کودکان است، مشروط به این که زن از مسئولیت کارهاى بیرون منزل، فارغ باشد، در غیر این صورت، زن هم نمى تواند در انجام چنین مسئولیتى بزرگ، موفق شود. ویل دورانت در تأیید این مسأله نوشته است:
اگر زن امروز غرب در حفظ خانواده و تربیت کودک ناتوان به نظر مى رسد براى آن است که او مدتى است طبیعت خود را که همان ایفاى نقش همسرى و تربیت کودک در خانه است را از یاد برده است.
مقام معظم رهبرى بر نقش مهمى که زن در این راستا (تربیت فرزندان) دارد، تأکید مى ورزد و حضور سیاسى اجتماعى زن را منوط به انجام خوب تربیت فرزندان و کودکان مى داند:
«مادر به لحاظ رنج هاى طاقت فرسا براى پرورش فرزندان و مهر خالصانه، در مرتبه اى بالاتر از پدر قرار دارد. کم رنگ شدن محبت میان مادران و اطفال، ارتباط عاطفى آنان را رو به زوال مى برد، و این وضع در بروز ناهنجارى هاى فردى و اجتماعى دخالت مهمى دارد، از آن جا که مادر نمونه مهرورزى و عواطف سرشار است، مظهر رحمت الهى مى باشد. رضایت و دعاى او سبب جلب رضایت پروردگار و غفران الهى خواهد بود. از دیدگاه ارزشى اسلام، مادر سهم اصلى و اساسى را در تربیت کودک ایفا مى کند و افراد دیگر، حتى پدر، معلم و استاد در مقایسه با نقش مادر، جنبه ثانوى دارند. از این رو، امام خمینى(ره) فرمود: دامن مادر، بزرگترین مدرسه اى است که بچه در آن جا تربیت مى شود... این نظر اسلام است... در عین حال میدان... سیاسى بر روى او باز شده است.
تنها در شرایط عادى رعایت حقوق همسر و فرزند بر زنان لازم و واجب نیست بلکه در دوره و زمان جنگ نیز این وظیفه بر دوش بانوان است. به همین دلیل امام خمینى در پاسخ به یک استفتاء فرمودند:
«بزرگترین وظیفه زن کوشش در انجام وظایف شوهردارى و تربیت صحیح و اسلامى فرزندان است و شرکت در خدمات اولیه درمانى (جبهه ها) با مراعات کامل حجاب شرعى و در صورتى که شوهر داشته باشد با اجازه شوهر، مانع ندارد.
سخن قرآن و انقلاب اسلامى برآمده از آن، در زمینه حضور سیاسى، اجتماعى و دفاعى زنان این است که: حضور سیاسى، اجتماعى و دفاعى بى اشکال است، مشروط به این که پوشش اسلامى حفظ شود، حقوق همسران رعایت گردد، تربیت کودکان به فراموشى سپرده نشود، و نیز، زنان امورى را برگزینند که با توانایى جسمى و روحى آنان متناسب باشد. البته همه شرایط حضور سیاسى، اجتماعى و دفاعى زنان به نکاتى که برشمردیم، خلاصه نمى شود. نکاتى چون پرهیز از حضور در محیطهاى خلوت با مردان، مراقبت از لحن و گفتار خود به هنگام سخن گفتن با مردان، مراقبت از گناه در مکان هاى پرازدحام، مواظبت از نگاه هاى آلوده و... نیز از مسائل مهم با اهمیت در این زمینه است، به آن دلیل که خداوند مى فرماید: ما انسان را از گل آفریدیم و از وسوسه هاى نفسانى او آگاهیم.
با گذشت نزدیک به دو دهه پس ازدفاع مقدس، بخش زیادى از زنان ایرانى، هم چنان با رعایت ارزش ها و حدود اسلامى در صحنه حاضرند، ولى دور شدن از سال هاى دفاع مقدس فاصله نسل جدید از نسل هاى قدیمى تر، تهاجم یا شبیخون فرهنگى و... اندکى حضور پر شور و با پوشش اسلامى زنان را تحت الشعاع قرار داده، البته یک راه براى جبران و رفع معایب و نواقصى که بروز کرده، حضور فعال تر توده زنان مسلمان در صحنه است، ولى براى انقلاب اسلامى، صرف حضور زنان کافى نیست، بلکه حضور زن بدون پوشش اسلامى دیگر به پاسدارى از انقلاب اسلامى نمى انجامد. در عمل هم و بیش از گذشته باید نشان داد که حجاب مانعى براى حضور سیاسى، اجتماعى و دفاعى نیست. به علاوه، باید از مزایایى که حجاب در پاس داشت از ارکان خانواده، تربیت اجتماعى و... دارد، بیشتر سخن گفت. ضرورت حضور سیاسى، اجتماعى و دفاعى زنان مسلمان زمانى مهم جلوه مى کند که بقاى انقلاب اسلامى جز با حمایت مردان و زنان این مرز و بوم میسر نیست، به ویژه این که زنان چون در پیروزى انقلاب اسلامى نقش پر رنگ تر و در دفاع مقدس نقش اساسى داشته اند، در حفظ ارزش هاى آن دو هم باید همان نقش را هم چنان حفظ کنند.