مقدّمه
یکی از مشکلاتی که به صورت اساسی در پیش پای محقّقان و پژهشگران موضوع رمان ادبیّات پایداری در ایران و جهان وجود دارد آن است که از ابتدای پیدایش رمان تا کنون متأسّفانه شاهد انتشار رمان جنگ با هوّیت دینی نبوده ایم . امّا در هر حال کمتر کسی پیدا می شود که ادعا کند تا کنون شاهد رمان دینی بوده است .
همچنین است عدم پیدایش و یا خلق آثاری در زمینة رمان ادبیّات پلیداری در ایران که این هم شاید به موضوع تازه سال و جوان بودن رمان در ایران برکردد امّا در هر حال ما در دوران معاصر و به خصوص در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شاهد رمان جنگ نبوده ایم .
وقتی که می گوییم شاهد رمان جنگ نبوده ایم به معنای آن نیست که هیچ رمانی در مورد موضوع جنگ هشت ساله نوشته نشده است زیرا مثلاً رمان زمین سوخته نوشتة احمد محمود نقض این سخن است بلکه مراد ما از این سخن آن است که هیچ رمان جنگی با هوّیت دینی که در خور انقلاب اسلامی باشد نوشته نشده و یا شاید شده و ما ندیده ایم .
حال دشواری کار اینجاست ، وقتی رمان ادبیّات پایداری با باورهای معنوی نداریم چگونه می خواهیم دربارة آن چیزی بگوییم ؟ مگر نه این است که مثلاً دستور زبان بعد از خلق زبان ایجاد شد و یا علم عروض و قافیّه بعد از سرودن اشعار شاعران پای به عرصة ادبیّات نهاد ؟ پس چگونه می توان مقرّرات و قوانینی وضع کرد آن هم دربارة موضوعی که مورد ندارد ؟
پس این یکی از دشواری های اساسی است که هر منتقدی در گام اوّل با آن روبروست . امّا دشواری عظیم تر آن است که اصولاً در جهان ، ما شاهد رمان جنگ با هوّیت دینی نبوده ایم سهل است . اصولاً بعد از رمان عظیم و مانای جنگ و صلح اثر تولستوی تا کنون هیچ رمان جنگی شاهد نبوده ایم که به اندازة این رمان بر جهان ادبیّات اثر گذاشته و ماندگار باشد .
با این همه ، پرداختن به جایگاه و نحوة پرداخت باورهای معنوی در رمان جنگ در ایران تنها و تنها می تواند با استناد به برخی منابع پراکنده در این زمینه و علاوه بر آن با استناد به استنباطهای حاصل از آنها صورت تحقق به خود بپذیرد .
2 ـ بحث
1 ـ 2 ـ بهترین رمان ادبیّات پایداری
• بزرگترین اثر ادبی قرن اخیر بی گمان رمان است دربارة جنگ که نه حوادث آن مربوط به این قرن است و نه نویسنده اش آن را در قرن کنونی به رشته تحریر درآورده است . به نظر بیشتر صاحب نظران ، بزرگترین اثر ادبی قرن کنونی رمان عظیم جنگ و صلح اثر نیکولاویج تولستوییکی از مشاهیر نیمة دوم قرن نوزدهم و یکی از بزرگترین نویسندگان جهان است که در سال 1876 میلادی منتشر شد . از آن روزی که این کتاب در جهان پدیدار شده میلیون ها نفر از مردم جهان آن را خوانده و باز هم خواهند خواند .
تولستوی نوشتن کتاب را در اواخر سال 1863 آغاز کرد . او در راه خلق این اثر فوق العاده گرانبها به قول خودش پنج سال تمام رنج برده است . تولستوی ، این کتاب را هفت بار دوباره نویسی کرده و در واقع هفت بار در آن جرح و تعدیل لازم را به عمل آورده است . او در این پنج سال ، در واقع با 700 نفر از قهرمانان اثرش زندگی کرده و پا به پای آنان در جنگ وطنی 1807 علیه ناپلئون بنا پارت جنگیده است .
هر چند شکوهمند دلاوری و پایداری شگرف روسها در برابر هجوم سیل آسای ناپلئون بنا پارت امپراتور جنگجوی فرانسه ، یکی از جذّابیتهای قابل قبول در مطالعة این کتاب برای ، خوانندگان است امّا آنچه که سبب می شود این رمان عظیم ، واقعی جلوه کند و حوادث آن کاملاً قابل قبول باشد ؛ دقت نظر و احاطه ای است که تولستوی در پرداخت صحنه های نبرد رعایت کرده است .
شرکت مستقیم تولستوی در جنگهای قفقاز و کریمه ، مضامین داستانها و حوادث جنگی را برای وی فراهم ساخت . تأثّرات خاطر او در قفقاز در داستانهای حمله و غرس جنگ بازتاب یافته است . تولستوی اوّلین رمان نویسی است که جنگ را با قافیة واقعی به نمایش گذارده است .
امّا آیا واقعاً آنچه که این رمان عظیم را ماندنی و خواندنی کرده است ؛ تنها همین ویژگیهایی است که بر شمردیم ؟ یا اینکه این عصر اصلی همچون خورشیدی تابان در سراسر رمان جلوه گری می کند و آن همانا باورهای معنوی نویسنده در خلق این اثر گرانبهاست . در مقدّمه این کتاب عظیم آمده است .
تولستوی هنگام تفسیر نیروهای محرّکی که جنبشهای بشری را به وجود می آورند معتقد است که روش حوادث جهان در بالا ، یعنی در آسمان تعیین می شود و به وسیلة تقدیر که زمانی این خلقت جهانی را به کار انداخته است رهبری می شود .
تولستوی در این اثر و مخصوصاً آثاری که بعد از رمان جنگ و صلح به رشتة تحریر در آورد چون سرگشته ای در جستجوی ایمان بود تا از آن طریق به معنای راستین زندگی راه یابد . او در جستجوی ایمان بود تا به زندگی معنا بخشد .
امّا مشکل بزرگ تولستوی در باورهای معنوی اش آن بود که به جستجوی درک نوینی از ایمان مسیحی بر آمده بود او ایمان مسیحی اش را بر پایة محبّت قرار داده بود که با ایمان مسیحی در شکل کلیسایی اش اختلاف داشت .
تولستوی به این لحاظ که در دنیای حاکمیّت تکنو کراتیسم و ماتریالیسم پی به تقدیر محتوم آن برده و علم طغیان علیه آن بر افراشته ؛ متفکری ارزشمند است و شاید یکی از دلایل ماندگاری این رمان عظیم همچنان که اشاره شد همین پرداختن به مسائل اخلاقی و باورهای دینی و مسیحی می باشد که به اختیار به آن پرداختیم ، امّا متأسفانه این رمان ادبیّات پایداری ، یک رمان دینی نیست بلکه رمانی است که یک آدم مذهبی و معتقد به دین آن هم دین مسیح نه اسلام نوشته است .
2 ـ 2 ـ دین باوریهای معنوی :
این که می گوییم دین و رمان دینی ، مراد ما از این دین ، سازمان یا مجموعة تعلیمات و قوانینی نیست که امور روحانی و غیر روحانی انسان را در جهان با تکیه مصرح و غیر مصرح به عنایتی که جهان دیگر باشد ، تمشیّت می کند ، تباً این امور جزو دین اند امّا در اینجا مراد ما از دین ، آن حال درونی است که در مورد با آنچه رودلف اتو می نامد ، بر فرد مرور می کند . جایی که چنین حالی نیست ، دین هم نیست .
« آرامش دوستدار » در کتاب ملاحظات فلسفی در دین ـ علم ـ تفکر به خوبی تفاوت امر قدسی و امر غیر قدسی را بررسی می کند که ما تنها خلاصه ای از آنچه را که ایشان برشمرده اند ؛ یاد آور می شویم .
هر فرد دینی ، در زیست دینی اش خود را با قدسی مواجه می بیند ، در مواجهة درونی با قدسی ، زیستی به انسان دست می دهد که مقدّم دینیّت دین است .
تعبیر گوستار و منشینگ از ماهیّت دین ، جالب و قابل توجّه است . او می گوید دین عبارت است از مواجهة درونی با واقعیّت انسانی با واقعیّت قدسی و واکنش انسانی که در این مواجهه به نحوه ای از حیث وجودی از جانب قدسی متعین می گردد .
این تعبیر ، دو عنصر اساسی را نشان می دهد که ذاتی همة ادیان است . یکی مواجهة انسانی با قدسی و دیگری واکنش انسان بر اثر این مواجهه است .
انسان دینی آن کسی است که وجود درونی اش را قدسی متعین می سازد و نتیجة واکنش در او بر می انگیزد که پاسخ این انسان به قدسی است .
سیّد حسین نصر ، در مقالة هنر قدسی در فرهنگ ایران نیز اشاره جالبی دارد که آن را ذکر می کنیم . امر قدسی، حاکی از تجلّی عوالم برتر در ساحتهای نفسانی و مادی هستی است منشأ صدور حکم قدسی عالم روحانی است که فوق ساحت روانی یا عالم نفس قرار دارد و هرگز نباید با آن اشتباه شود . چنانکه در معارف اسلامی ، اوّلی با روح مرتبط است و دومی با نفس . از دیگر سو آنچه انسان را با عالم روحانی نزول یافته می تواند محمل سعود به آن قرار گیرد . بنابر این ، امر قدسی که تجلّی اعجاز گونه امر روحانی در مادی و آسمان در زمین حکایت می کند ؛ طنین قریبی است که انسان خاکی را به منشأ الهی خویش متذکر می شود .
رمان نویسی می تواند از معجزة الهی بهره ها بگیرد . یکی از معجزات الهی ، قرآن کریم است . می دانیم که بخش اعظم قرآن را قصص آن تشکیل می دهد . قصه هایی که برای عبرتهای انسان ذکر شده است تا پاسخی باشد برای سؤالاتشان .
استاد محمّد باقر محقّق ، پس از مطالعة پیش نویسی این مقاله ، یاد آوری کرد که قصه های قرآن دارای سه خصوصیّت اند :
1 ـ قصه های قرآن ، قصه های واقعی هستند . تمام قصه ها در عالم واقع اتفاق افتاده اند پس ساختگی و دروغ نیستند . یعنی آن چیزی را که ادوار مورگان فوستر در جنبه های رمان در مورد خصوصیّات رمان یاد آوری می شود .
2 ـ قصه های قرآنی ، به بهترین زبان ، بهترین کلام و توأم با فصاحت و بلاغت از دیدگاه ادبی که حتی با معجزه همراه است ذکر می شود مثلاً قصة حضرت موسی در چند سوره بیان های مختلف و زیبا طرح می شود که در حال شنونده نه احساس خستگی می کند و نه دور از ذهنش جلوه می کند . این است که قصه ها را می پذیرد و لذّت می برد .
3 ـ قصه های قرآن نتیجة معنوی اخلاقی دارند که می توانند مورد عبرت شنونده واقع شوند . به نظر می رسد چنین ظرفیّتها و تواناییهایی اگر در رمان ادبیّات پایداری توسّط رمان نویس به کار بسته شود بسیار مفید خواهد بود .
3 ـ 2 ـ تفاوت مضمون رمان دینی و رمان غیر دینی
الف ) یکی از دشواریهای بزرگ نویسندگان دینی در نوشتن رمان ، سبک و ساختار آن است که به عنوان سبکی کاملاً بشری و به دور از مذهب معرفی شده اند .
می دانیم که زبان رمان نویسی دینی ، زبان اشارت است و برخلاف گفتة « انوره دوبالزاک » رمان نویس فرانسوی که معتقد است تنها شرح جزیّیات می تواند به آثاری که بالاجبار حتی رمان خوانده می شود ارزش لازم را بدهد . حکایت گر و رمان نویس دینی به دلیل حفظ حرمت انسان از نفوذ در عمق زوایای پنهان زندگی شخصیّتهای رمانش می پرهیزد.
در حالی که « ر . م . البرس » در اثر معروفش تاریخ رمان امروز تأکید می کند :
« تاریخ رمان امروز تاریخ افشاگری است . مخفی ترین ضربانهای ضمیر فردی یا اجتماعی را هنرهای دیگر حتی هنرهای تجسّمی در قلب نمادی یا تزیینی ، تعالی می بخشند . امّا رمان عیناً مانند مینیاتور ، هنر پرداختن به جزئیات است . از همان آغاز که سر گذشتی عادی پر زرق و برق و یا ساده بوده است پیوسته در جهت عناصر تشکیل دهنده غنی تر و در عین حال خصوصی تر و درونی تر تحوّل یافته است . »
در حالی که رمان نویسان دینی مسلمان می خواهند اسرار نگاه دارند . او نمی تواند رمان ادبیّات پایداری بنویسد زیرا باید در بارة معجزه ها و کراماتی که رزمندگان مسلمان دیده و لمس کرده اند افشاگری کند امّا این افشاگری کار دستش خواهد داد و می داند که به قول حافظ :
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند و آن که این کار ندانست در انکار ماند
امّا اگر کسی همچون حسین ابن منصور حلاج اسرار را هویدا کرد چه خواهد شد ؟
گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد
چون حسین منصور رحمه الله را بر درخت کردند ، شبلی گفت : من به سر گور او رفتم و همه شب نماز می کردم . چون سحرگاه بود ، مناجات کردم و گفتم الهی لین بنده ای بوده مؤمن و عارف و موحّد ، می باید که بداند ، این بلا چرا بر او گماشتی ؟
گفت : خواب بر من غلبه کرد . چنان دیدم که قیامت هستی و از حق مرا فرمان آیدی که یا ابابکر :
« اکر مناه بسرنا فابده بغیرنا فانزلنا به ماتری »
اوّل او را به سر خود راه دادیم با دیگران در میان نهاد ، این بلا بر او گماشتیم که می بینی . آن که سرّ خلق را بر خلق نگاه ندارد خلق با او صحبت نکنند ، آن کس که سرّ خلق را نگاه ندارد صحبت حق را کی شاید ؟
این مشکلی است که رمان نویس دینی ، در عین توانایی و داشتن مضامین بسیار زیبا ، در زمینة معجزات و کرامات نمی تواند آنها را بنویسد و افشا کند .
ب ) انسان رمان غربی ، انسانی است گرفتار در فلسفة نیهیلیسم و یا روانشناسی تجربی و جامعه شناسی بی هدف . رمان نویس غرب ، این انسان گرفتار آمده در راه و قفس را رها نمی کنند بلکه قفس او را جا بجا می کنند انسان رمان غرب به قول ( ملک الشعرای بهار ) هر دم آوازی می دهد :
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
حال آنکه رمان نویس دینی بر خلاف رمان نویس غرب ، می خواهد قفس را بشکند و مرغ اسیر را آزاد کند . انسان رمان دینی از لسان حافظ ندا در می دهد :
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحا نیست روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
ج ) دشواری دیگر رمان نویسی دینی آن است که در اقلیم مذهب ، پیوندی میان رمان و فلسفه تا کنون ارائه نشده است . اندیشمندان ، حکیمان ، فیلسوفان مسلمان در سه چهار قرن اخیر یعنی از همان زمانی که رمان متولد شد ، به جای استفاده از رمان در جهت عرضة اندیشه های فلسفی ـ مذهبی خود ، از شعر سود برده اند ، در حالی که تحوّل قصه و تکامل آن نشان داد که قالب رمان که یک قالب سرگرم کننده و خستگی ناپذیر می باشد برای طرح مسائل پیچیدة فلسفی مناسب و درخور توجّه است .
می دانیم که اوّلین رمان ، یعنی رمان دن کیشوت اثر « سروانتس » ( در سال 1605 میلادی و 984 شمسی ) نزدیک به چهارصد سال پیش در اسپانیا و اروپا منتشر شد و به سرعت تمام دنیا را درنوردید .
در همان زمان ، یعنی قرن هفدهم ، بزرگترین اندیشمندان و فیلسوفان مشرق زمین ، آخرین یافته های خود را در فلسفة اسلامی به جهان عرضه می داشتند که بسیاری از آنان ناشناخته ماندند . زیرا اندیشه های این بزرگ مردان در چارچوب همان بحث و فحصهای حوزه باقی ماند و متأسّفانه آثار آنان نیز به دلیل عدم استفادة مطلوب از سبکهای جدید مانند رمان نویسی مهجور و ناشناخته ماند .
یکی از این بزرگان ، صدر الدّین محمّد شیرازی معروف به ملا صدرا یا صدرالمتألّهین است که در سال 937 شمسی تولد یافت . در زمان شاه عباس کبیر زندگی کرد و تا سال 1008 شمسی ( 364 پیش ) که وفات یافت آثار عظیمی در زمینة فلسفه اسلامی به وجود آورد .
با ملا صدرا ، سیر نه قرن حکمت اسلامی به مرحلة رشد و پختگی رسید و فلسفة استدلالی ، ذوقی و وحی در یک نظر وسیع و کلی دربارة جهان ، با هم امتزاج یافت .
صدر المتألّهین ، اساس نوینی برای حکمت ریخت مانند وحدت تشکیک و اصالت وجود ، حرکت جوهریّه ، اتّحاد عاقل به معقول ، تجرّد و خلّاقیّت نیروی متخیّله و بسیاری اصول دیگر . کتاب الا سفار الاربعة ملا صدرا ، نزد حکمای بعدی در ایران بزرگترین شاهکار فلسفة اسلامی به شمار آمده است . یکی از اساتید فلسفه می گوید پیش از اینکه سیر فلسفة اسلامی در زمان میرداماد و میر فندرسکی را بنویسیم متوجّه شدیم افرادی بوده اند که هیچ کس آنها را نمی شناخته است . وقتی ما به کتابخانه ها رفتیم و گشتیم دیدیم ایران خیلی محیط مهمی است ، فرهنگ عمیقی دارد و استادان بسیار بزرگ دارد . حلا لازم نیست همة ایشان تابع ملا صدرا باشند امّا استادان بزرگی بوده اند تقریباً پنجاه ، شصت نفر استاد و مدرس بی نظیر و کم نظیر پیدا کردیم که در اردستان ، بحرین ، هند و... شاگرد داشته اند .
از جملة بر آمدگان از مکتب ملا صدرا ، می توان از حکیم عارف حاج ملا هادی سبزواری نام برد . شبزواری به ملا صدرا بسیار اعتقاد داشت و پیرو مکتب او بود . ملا هادی 202 سال قبل در سال 1170 شمسی متولّد شد و چندی بیش نیز دویستمین سالگرد تولّدش را پس داشتند . این حکیم عارق که دریافته بود برای عرضة اندیشه هایش تنها بحث و فحصهای فلسفی کافی نیست ، دیوان خود را که حدوداً شامل 1744 بیت بود سرود امّا از آن جا که عصر ما عصر رمان و قصّه است به این ابیات پر مغز چندان عنایتی نشد و عموم از آن استقبال شایانی به عمل نیاوردن . لذا می بینیم که در طول دو قرنی که از نگارش این اثر زیبای هنری و فلسفی می گذرد فقط یک بار این اثر به چاپ رسیده است ؛ آنهم در تیراژی محدود و چاپی بسیار نامناسب و قدیمی .
رمان در عصر ملا صدرا متولّد می شود امّا از فلسفة ملا صدرا بی بهره است و می بینیم که چنان با پندارزدایی آغاز می شود نه با حقیقت گرایی .گئورک لورچ ، فیلسوف معاصر می گوید :
« رمان پندارزدایی ، نوعی رمان است که در آن اندیشة نادرست اشخاص که دربارة جهان نشان داده می شود » ؛ اندیشه هایی که به طور ضروری شکل گرفته اند که چگونه در برخورد با نیروی ویرانگر زندگی سرمایه داری الزاماً در هم می شکنند . البتّه زدودن پندارها در رمان مدرن نخستین بار در آثار بالزیک پدیدار نگشته است . نخستین رمان بزرگ دن کیشوک نیز ، سر گذشت « پندارهای بر باد رفته است » .
د ) رمان دینی ، رمان عرضة مفاهیم اساسی و ماندگار در حیات انسان است . اخلاق و اصول پایدار در آن نمی تواند فارغ از اندیشة مذهبی باشد . باید و نبایهای اخلاقی ، حفظ حرمت و رعایت احکام شرعی از جمله محدودیّتهایی است همچون محدودیّت وزن و قافیّه در شعر که می توان رمان نویس مذهبی را به خلق زیبایی های در خور بشر که به عنوان خلیفه الله بر زمین حکم رانی می کند وادارد . امّا لاجرم محدودیّت هایی مانند حجاب قطعاً این اجازه را نمی دهد که چون رمان نویسان غرب دوربین ذهن خویش را به نهانی ترین صحنه های زندگی خصوصی افراد ببرند .
هـ ) اگر محدودیّتهای زیبای اخلاقی ممکن است عرصة جولان شخصیّتهای رمان را اندکی محدود کند در عوض مفاهیم والای مذهبی همچون ایمان و اعتقاد به خدای یگانه ، معاد ، توحید و نبوّت ، به عنوان اصول اعتقادی که هنرمند رمان نویس را یاری می کند تا به دنیای زیبای ایمان پای بگذارد و شخصیّتهایش را در این دنیای گسترده و خدایی باور و پوینده کند خود یکی از مزایای رمان دینی است . پرداختن به مفاهیمی مانند جهاد و شهادت نیز در همین مقوله قابل بحث و بررسی است .
و ) پرداختن به برخی مفاهیم نیاز به مهارت زیاد در رمان نویسی دارد . شکی نیست عزیزانی که در دفاع مقدّس و جنگ علیه متجاوزان بعثی در جبهه ها حضور داشته یا خود به عینه شاهد معجزات و کراماتی بوده اند و یا از افراد صدیق و قابل اعتماد مواردی را شنیده اند بازتاب این همه معجزه و کرامت نیاز به خلق اسلوبها و تکنیکهای خاصی دارد که خوانندة رمان را با باورهای معنوی و مقدّس ما آشنا ساخته و بقبولاند . استاد شهید مطهّری دربارة معجزه می فرماید : قرآن کریم آثار خارق العاده ای را که پیامبران به اذن خدا برای گواهی صدق گفتار خود ارائه می کرده اند ( آیت ) یعنی نشانه و علامت نبوّت می خواند و متکلّمان اسلامی از آن نظر که این علامتها عجز و توانایی سایر افراد را آشکار می سازد آنها را ( معجزه ) می نامند .
قرآن کریم ، معجزات زیادی را برای پیغمبران نقل کرده است . از مرده زنده کردن ، و بیمار لاعلاج را شفا دادن تا در گهواره سخن گفتن و عصا را تبدیل به اژدها کردن و از نهان و آینده خبر دادن .
دشواری رمان نویس دینی آن است که او حتی نمی تواند معجزاتی را که در طول یک روز برای یک رزمنده اتفاق می افتد و حقیقت دارد در رمانش ارائه دهد . این همان مشکلی است که « گابریل گاریسا مارکز » ، رمان نویس مشهور آمریکای لاتین نیز بدان اشاره می کند . در آمریکای لاتین و منطقة کارائیب ، هنرمندان نیاز چندانی به ابداع یا جعل داستان ندارند ، برعکس مشکل آنها در حقیقت همیشه آن بوده است که چگونه واقعیّات زندگی را باور پذیر جلوه دهند . وضع ما از همان آغاز تاریخ چنین بوده است . در ادبیّات ما ، در حقیقت هیچ نویسنده ای نیست که در آثارش باور ناپذیرتر و در عین حال واقعی تر از وقایع نگاریهای جزایر آنتیل باشد .
ز ) رمان امروز ، تنها به عالم واقعی و محسوس باور دارد و رؤیا پردازی نویسنده نیز در چهارچوب همین عالم خاکی محدود و محصور است .
در حالی که نویسندة رمان دینی با عوالم سه گانه سر و کار دارد و همین امر نیز در دشواری هایی برای درک رمان دینی به وجود خواهد آورد ، هر چند گستردگی عجیبی برای خلق رمان در پیش روی رمان نویس قرار می دهد .
برای آنکه بیشتر با آن عوالم سه گانه آشنا شویم از استاد علّامه سیّد محمّد حسین طباطبایی نقل قولی می آوریم .
عوالم سه گونه اند : یکی عالم طبیعت که عبارت است از عالم دنیا که در آن زندگی می کنیم و موجودات در آن صورتهایی هستند مادی که بر طبق نظام حرکت و سکون و تبدیل جریان می یابند .
عالم دوم عالم مثل است که مافق این عالم قرار دارد . به این معنا که وجودش مافوق وجود این عالم است ، نه اینکه فوق مکانی باشد . در آن عالم نیز صور موجود هست امّا بدون ماده که آنچه در این عالم حادث می شود از آن عالم نازل می گردد و باز هم آن عالم عود می کند و آن عالم نسبت به این عالم و حوادث آن علّیّت و سببیّت دارد .
عالم سوم عالم عقل است که مافق عالم مثال است . یعنی وجودش مافق آن است . در آن عالم نسبت به عالم مثال نیز سمت علّیّت و سببیّت را دارد .
نفس آمی به خاطر تجردش سنخیّتی هم باعالم مثال دارد . وقتی انسان به خواب رفت و حواسش دست از کار کشید طبعاً از امور طبیعی و خارجی منقطع شده ، متوجّه به عالم مثال و عقل که خود هم سنخ آنها است می شود و در نتیجه پاره ای از حقایق آن عوالم را به مقدار استعداد و امکان مشاهده می نماید .
ح ) رمان نویس دینی اگر می خواهد رمان امروزی بنویسد باید با شخصیّتهای کلاسیک که یا خوبند یا بد خداحافظی کند .
در جنگ و صلح تولستوی نیز می بینیم که تمام قهرمانان وی از مردم ساده ، فروتن و محبوب که کاملاً عاری از شجاعت و دلاوری تصنّعی و ریاکارانه اند تشکیل می شود .
هنر در اسلام عبارت است : از تصویر و تجسّم اشیاء مطابق طبیعت و ذاتشان . لدا خیرو شرّ شخصیّت را باید توأمان ذکر کرد تا برای خواننده قابل قبول تر و جذّاب تر باشد .
پس پرداختن به شرور و زشتیهای اشخاص البته با حفظ حدود شرعی می تواند یاریگر رمان نویس دینی باشد . پیش از این قصّه هایی که نویسندگان ما دربارة جنگ و انقلاب می نوشتند اغلب حاوی یک راوی المپی بود که امیدوارم با این توضیحات آنها نیز با راوی المپی بدرود گویند .
ط ) کمبود تجربه در زمینة نوشتن و ارائة یک رمان جنگی در دوران معاصر ، به خوبی تعیین کنندة این واقعیّت است که هم رمان دینی و هم رمان مدرن نیاز به تجربه اندوزی دارد . در کشور ما علی رغم آن که آن را چهار راه حوادث تاریخی نام نهاده اند جز آثار حماسی مانند داستانهای شاهنامة فردوسی ، داراب نامة طر سوسی ، سمک عیار ، اسکندر نامه و گرشاسب نامه اثر درخشان دیگری در زمینة جنگ و پیکار انسانها دیده نمی شود .
داراب نامة طرسوسی در قرن ششم از روایات قدم تدوین شده و حاوی برخی از روایات مرگ بهمن پسر اسفندیار تا پایان سلسلة کیانی و ظهور اسکندر است . در این رمان تاریخی حماسی ، علاوه بر صحنه های پهلوانی ، ماجراهای عشقی هم هست .
سمک عیار هم مانند داراب نامه ، رمان حماسی تخیّلی است . این رمان در سال 585 به وسیلة فرامرز پسر حدّاد کتاب تحریر شد و گویا مؤلّف آن صدقه ابن ابوالقاسم شیرازی است . در سمک عیار مانند داراب نامه ، قهرمانان از طبقه ای هستند موسوم به عیّاران که اعمال محیّر العقول انجام می دهند .
همچنین در زمینة رمان های دینی یا بهتر بگوییم داستانها و حکایات ایرانی که قهرمانان آن از رجال دینی هستند باید از قصة حمزه بن عبدالمطلب مشهور به سیره حمزه یا رموز حمزه که تحریرهای مختلفی از آن در دست است و ازابومسلم نامه نیز نام برد .
به عنوان مثال ، اگر به کشور ژاپن نظری بیفکنیم ، می بینیم که آنها بعد از جنگ در زمینه های علمی و صنعتی پیشرفتهای روز افزونی داشته اند امّا ادبیّات آنها همپای این پیشرفتهای سر سام آور رشد و تحوّل و تکامل نداشته است .
در ژاپن اوایل سالهای دهة پنجاه ، تجارب ، خاطرات ، حوادث جبهه های جنگ و آشفتگی زمان اشغال توجه زیادی از نویسندگان را به خود معطوف ساخت . آخرین ماههای جنگ ، فروپاشی ارتش ژاپن و سرنوشت غم انگیز سربازان ژاپنی که دور از وطن در زیر دست خصم در انتظار مرگ بودند همة این مسائل مضمون و محتوای بسیاری از آثار ادبی این سالها را تشکیل می داد . در همین سالهای بعد از جنگ بود که « کاوا با تایاسوناری » به عنوان یک نویسندة بزرگ راه خود را باز می کند که در سال 1948 جایزة ادبی نوبل را نصیب خود می سازد . این نویسنده در سال 1948 نسخة تازه ای از اثر خود را تحت عنوان یوکی گونی به معنای سرزمین برف منتشر کرد و پس از آن دو تا از بهترین رمانهای او با عناوین زیر منتشر شد :
1 ـ سمبازور به معنای توده ای از پرندگان سفید در 1951 ـ 1949 .
2 ـ یا مانواوتو به معنای غرّش کوهستان در 1954 ـ 1949 .
همه می دانیم که رمانهای اوّلین نویسنده ای که حتی جایزة ادبی نوبل را هم به خود اختصاص داده برای بنده و شما ناشناخته است . از ناشناختگی آن همین بس که در سالهای اخیر تعداد زیادی رمان و قصة ژاپن ترجمه شده امّا در میان این آثار سرزمین برف دیده نمی شود . از سوی دیگر ، ادبیّات ایران در زمینة جنگ در دوران جنگهای ایران و روس ، شاهد یک تحوّل عمیق امّا ناتمام است . در سالهای آغازی و ابتدای قرن نوزدهم ، جنگهای ایران و روس اتّفاق افتاد . در این اتّفاق مهم تاریخی ، آنچه که مهم است ، حضور علمای دین در طول دو دوره از جنگهای ایران و روس است :
واکنش طبقة روحانی در برابر تجاوزات و دست اندازیهای روسیه موجب پدید آمدن آثاری شد که اوّلین جلوه های ضد استکباری در تاریخ معاصرایران را به همراه داشت . کتابهای جهادیّه به عرصة ادبیّات این دوره پا گذاشت و عنصر مقاومت در برابر یورش بیگانگان را به تن جامعه تزریق کرد . جهادیّه ها در پاسخ مثبت اندیشمندان به خواست جامعه بود . با این حال ، این پاسخ به گروه اجتماعی و پر نفوذ روحانی منحصر نگشت . شعرا ، نویسندگان و نثر نویسان این رمان به نوبة خود از مهمترین حوادثی که در مرزهای شمال غربی ایران روی می داد متأثّر می شدند و آن را در اشعار ، نامه ها و گزارشهای خود منعکس می کرند . این نویسندگان و شعرا که به طور طبیعی وابسته به دربار شاهی بودند با گره زدن شخصیّت پادشاه و رخدادهای نظامی ، او را به عنوان یگانه قهرمان صحنه های رزم و سیاست معرفی نموده و در تمجید و مدح وی از بکار گیری هیچ صفتی دریغ نمی کردند . بدین ترتیب از ناحیّة این گروه از نویسندگان نیز ادبیّاتی پدید آمد که روح و گرایش دیگری داشت .
نداشتن تجربه یا کمبود شدید تجربه در زمینة رمان ادبیّات پایداری و نه تنها رمان ادبیّات پایداری بلکه رمان با هویّت دینی ، یکی دیگر از دشواریهای نویسندة رمان ادبیّات پایداری با مضمون دینی است که باید آن را نیز ملحوظ کرد چرا که در این زمینه ، غربیها تجربیّات مفید دارند . ما شرقی ها تجربیّات اندکی داریم ، به خصوص ما ایرانی ها که علی رغم پشتوانة غنی مذهب شیعه و تجربیّات گرانبهای جنگهای صدر اسلام ، کمتر به مقولة جنگ از زاویة دین نگریسته ایم . هر چند می توان به ویژگیها و خصلتهای دیگر رمان دینی و رمان امروز بیشتر پرداخت امّا به همین مقدار بسنده می کنیم و می پردازیم به یک نکتة پایانی و آن اینکه آیا رمان امروز می تواند رمان دینی باشد ؟
تردیدی نیست که بن بستهای فلسفی امروز انسان غربی ، او را به سوی خواستگاههای جدیدی از معرفت و ایمان به خدا می کشاند . رمان امروز غرب ، رمان سرگرمی و فلسفه های باطل است . در حالی که رمان دینی اسلام می توان رمان عبرت و فلسفة انسان ساز باشد . فلسفه ، لبریز از پرستش است و عبرت سرشار است از پاسخ .
هر چند هنوز رمان دینی با باورهای ایمانی اسلامی میسّر نشده است امّا شکی نیست که قصه های اسلامی و رمان جنگ تحمیلی اگر با رعایت ظرایف و نکات قابل اعتنا نگاشته شود سریعاً جهان رمان را تسخیر خواهد کرد . بشر امروز از رمان مدرن خسته شده است و طالب افق جدیدی از ادبیّات داستانی است .
« رابرسون دیویس » که خود معتقد است مضمون اصلی رمان انسان است و نه دین ، با این حال اعتراف می کند که نمی خواهد بگوید « آب رمان و دین به یک جوی نمی رود » رمان نوعی هنر ادبی است که دین را بندرت مضمون اصلی و آشکار خود قرار می دهد برخی از کتابها که شبیه رمان اند چنین می کنند ولی بهتر این است که آنها را آثار ارشادی خواند .
آنها اگر چه از لطف اسلوب یاقوت ترغیب بهرمند باشند امّا خواستگاهشان هنری نیست ، تبلیغی است . رمان اصیل ، حتی در ساده ترین گونه های آن ، می کوشد که انسان را در جامعه نمایش دهد . هر آموزشی که محتملاً ملازم آن است ، یا هر نتیجة اخلاقی که محتملاً بدان اشارت دارد ، در مرتبتی از این سائقة هنری جای دارد . رمان نویسان بزرگ ، چه بسا مضمون هایی اختیار می کنند که واجد مفاهیم ضمنی دینی اند ولی این مفاهیم ضمنی ، پوشیده بیان می شوند و در عمل و تفکر شخصیّتهای داستان بروز می یابند نه در پند و اندرز مستقیم . برای آنکه درک درستی از پیوند رمان و دین پیدا کنیم باید پیوسته اثر هنری را بشکافیم و به مغز آن بنگریم نباید در انتظار هم رایی تام و تمام رمان با هیچ صورتی از مذهب رسمی باشیم .
نمی خواهیم بگوییم که آب رمان و دین به یک جوی نمی رود ، اگر واژة دین را به معنای آن بگیریم که مستلزم رعایت دقیق نیروها ، قوانین ، اندیشه ها و آرمانهایی است که چندان نیرومندند که حرمت و ایمان را بر می انگیزند ، رمان می کوشد نشان دهد که انسان گیج و خطا کار ، با پیچیدگی های زندگی روبرو می شود که در میان آن شاید عناصری باشد که بتوان آنها را الهی خواند . اگر انسان فطرتاً دینی باشد ، رمان نمی تواند دین را نادیده بگیرد ، گرچه مضمون اصلی آن همچنان انسان خواهد بود .
کار رمان نویس دینی ، کار است سهل و ممتنع . او باید از امکاناتی که دین در پیش رویش نهاده حداکثر استفاده را ببرد ، محدودیّتها را رعایت کند و در خلق آثار ماندگار ، آثاری که انسانی است و راه خدا را نزدیک و نزدیکتر می سازد تمام تلاش و کوشش خود را بکار بندد و در یک کلام جهاد کند ، جهادی که به اندازة پیکار نظامی ، در راه حق ارزشمند و پر بهاست .
منابع و مآخذ
1 ـ بیژر ژاکلین ، ژان ژاک جودین ادبیّات ژاپن ، ترجمة دکتر افضل وثوقی ، به استان قدس رضوی ، 1369 .
2 ـ بهبودی ، هدایت الله ، ادبیّات در جنگهای ایران و روس ، حوزة هنری ، 1371 .
3 ـ تولستوی ، جنگ و صلح ، ترجمة کاظم انصاری ، خرداد ، 1364 .
4 ـ تولستوی ، هنری گیفورد . مترجم محمّد علی حق شناس .
5 ـ حافظ انجوی شیرازی .
6 ـ دیویس ، رابرتسوز . رمان دینی ، نشر دانش ، سال نهم شمارة دوم بهمن و اسفند 1367 .
7 ـ روزنامة کیهان ، 10 و 24 دی 1371 .
8 ـ روزنامة کیهان 7 ، شهریور 1370 . رمان ذهنی ، حسن لطفی .
9 ـ سیری در ادبیّات غرب ، ترجمة ابراهیم یونسی .
10 ـ سیری در آثار استاد شهید مطهری ، ستاد بزرگ داشت استاد .
11 ـ سیری در آثار شهید مطهری .
12 ـ شکری . عالی ، ادبیّات مقاومت ، گردانیده : دکتر محمّد حسین روحانی .
13 ـ شمیسا ، سیروس . انواع ادبی ، دانشگاه پیام نور .
14 ـ طباطبایی ، علّامه . ترجمة تفسیرالمیزان ، ترجمة سیّد محمّد باقر موسوی همدانی .
15 ـ فلاسفة بزرگ .
16 ـ کتاب سخن ، انتشارات علمی .
17 ـ کتاب سخن ، علمی ، زمستان 1366 .
18 ـ کیهان فرهنگی ، سال دهم ، شمارة 2 ، فروردین 1372 .
19 ـ ماهنامة کلک ، شمارة 39 ، خرداد 1372 .
20 ـ مجلة ماهانة سوره .
21 ـ مقدّمه بر جهان اسلامی 3 وحی و نبوّت استاد شهید مطهری .
محمّد سالاری
کارشناس ارشد زبان و ادبیّات فارسی
منبع: مقالات اولین کنگره ادبیات پایداری - پژوهشکده علوم و معارف دفاع مقدس