وقتی از فرهنگ بیداری و ارزش های دفاع مقدس سخن می گوییم از چه جایگاه و با چه کسانی حرف می زنیم ؟
وقتی از جنگ تحمیلی و میراث ارزشمند ملی ایران دوران هشت ساله و پر افتخار معاصر صحبت به میان می آید مخاطب چه کسی است ؟
محصولات فرهنگی تولید شده در این موضوع را چه کسی دریافت و مصرف می کنند ؟ شعر و قصه اش را چه کسی می خواند ؟
آیا مخاطب ما رزمندگان، جانبازان و آزادگان هستند که از سه راه شهادت به چهار راه تحمل برگشته اند یا در خاطرات آسمانی دو کوهه ماندگار شده اند یا خانوادة سرداری شهید و برادر و خواهر مفقودالاثری هستند که خود نفس به نفس ، گام به گام و لحظه به لحظه با جنگ تحمیلی زیسته اند.
یا این که مخاطب ، نسلی است که در زیر تابلوهای رنگارنگ زندگی مصرفی چشم باز کرده و از دوران دفاع مقدّس تنها برنامه های تلویزیونی را به یاد می آورد ؟
حقیقت این است با نسلی سخن می گوییم که ادبیّات دیگری دارد و دلبستگی ها و علایق دیگر ، نسلی که زیر جنازه های هم بازی و هم کلاسی خود را نگرفته است .
نسلی که دوست خود را برادر یا خواهر صدا نمی زند و نمی فهمد چگونه قواعد و قوانین زندگی در هاله ی تقدس یک باور رنگ می بازند . این طرف نسلی ایستاده که بوی خون و باروت بر مشامه اش با بوی یاس و گلاب و خاک خیس آمیخته است ، و با دفاع مقدس به تکلیف و بلوغ رسیده است .
نسلی که جنگ را ، ظلم را ، کشتار را ، با تمام وجود لمس کرد .
و طرف دیگر نسلی که چند ورق کاغذ قرار است از یک دوره ی تاریخی پر فراز و نشیب برایش حکایت کنند ، نسلی که می کوشد با مذاکرات دیپلماتیک و رسمی تفاهم و توافق را جستجو کنند و نمی داند طرف مقابل او چرا جنگ خود را مقدس می داند !
حقیقت این است نسلی که امروز نیازمند آشنا شدن با این ارزش ها است ، با زبان و ادبیّات رایج دوران دفاع مقدس آشنا نیست و حتی با آن نمی تواند به راحتی ارتباط برقرار کند ، باید زبان او را فهمید و آنگونه با او سخن گفت .
باید او را دریافت و پیامهای انقلاب و ارزش های دفاع مقدس را به بهترین شکل به او منتقل کرد و از او نیز برای حفظ و تداوم آنها مسئولیت خواست .
اینجاست که نیاز به بسته بندیهای مناسبت برای ارائة پیام های صحیح دفاع مقدس می باشد و اینجا « هنر » جایگاه خاص خود را نمایان می سازد ، خاطرات ، شعر ، ... قالب های مناسبی هستند که می توانند پل اتصال این نسل با نسل های گذشته و آینده باشند و بهترین راه نهادینه شدن یک فکر یا اعتقاد ، هنر است که تأثیر آن گاهی تا مغز استخوان بوده و لذت یا سوز آن را می توان به طور ملموس حس کرد.
یوند شعر عاشورایی با شعر دفاع مقدس
شعر گویاترین زبان در طرح و انتقال فرهنگ عاشورا و رساترین صدا در معرفی حماسه ستم نیز و ایمان ساز کربلا است . هنوز هیچ ، رسانه ای بهتر از شعر رثای کربلا را بیان نکرده است و فریادی را که از حنجره ای خشک در روزی داغ در غریبانه ترین لحظه جوشید ، منتشر نساخته است .
شعر در خود حماسة کربلا جایگاه و پایگاه گسترده ای و ژرف دارد . یاران فداکار عاشورا ، عمده سخنانشان را در شعر و رجز بازی گفتند و امام عاشورا نیز از همین سلاح برا و کارا بهره می گرفت . امام حسین ( ع ) از همان آغاز نهضت کربلا پس از گفت و گو با محمد حنفیه ، به طرف مسجد و حرم پیامبر حرکت کرد و در طول راه این دو بیت یزیدبن مفرغ را می خواند :
لا زعرت السوام فی فلق الصبح مغیرا و لا دعیت یزیدا
یوم اعطی مخالفه الموت کفا والمنایا یرصدننی ان اصدا
من از چوپانان به هنگام صبح و با شبیخون زدن خویش ترسی ندارم ، و نباید مرا یزید ( بن مفرغ ) بخوانند ، آنگاه که از ترس مرگ ، دست ذلت به هم و خود را از خطراتی که مرا هدف قرار داده اند کنار بکشم .
امام در طول راه از مکه تا کربلا بارها ، برای تبیین هدف ، فرجام راه ، ترسیم چهره دشمن و تباهی و سیاهی روزگار خویش ، به سروده هایی تکیه می کند ، ابیاتی که در شب عاشورا در خیمه زمزمه می کنند :
یا دهر اف کل من خلیل کم کک بالاشراق و لاصیل
من صاحب او طالب فتیل والدهر لا یقنع بالبدیل
وانما الامر الی الجلیل و کل حی سالک سبیل
اتی دنیا ! اف بر دوستی تو که بسیار از دوستان و خواستارانت را سپیده دمان و شامگاهان به کشتن می دهی و هرگز به بدیل آنان قناعت نمی ورزی همانا کار ما به خدای بزرگ واگذارده و هر زنده ای رهرو این راه است .
سروده های شورانگیز و سوگمندانة شاعرا ن شیعی و غیر شیعی پس از عاشورا نیز قلب ها را به کربلا گره می زد و شور و شعور به جان ها و اندیشه ها می بخشید ، در تاریخ ادب عاشورایی به ویژه شعر ، بعد حماسی کربلا به ندرت تجلی را انعکاس یافته است . مقاومت یاران اندک در مقابل سپاه عظیم دشمن ، نبرد در عطش شجاعت و پاکبازی ، برای دیگران از خود گذشتن .. ابعاد حماسی کربلایند که در سروده های گذشته ادبیّات فارسی تقریباً دیده نشده اند . در سال های دهه پنجاه برخی شاعران مذهبی که گاه رویکردی سیاسی داشتند , به بعد حماسی کربلا توجه نموده ، سروده های عاشورایی که در آنها تپش و شور حماسی احساس می شود ، عرضه کرده اند . از نمونه های مشهور آن ، این سروده های خوش دل تهرانی است که بر مزار برخی شهدای دفاع مقدس نیز دیده می شود .
آغاز شد حیات حسین به مرگ او این قصه رمز آب حیات است و کوثر است
سربازی حسین و سرافرازی حسین امروز زینت سر هر تاج و افسر است
با پیروزی انقلاب اسلامی ، به ویژه در سال های آغازین دفاع مقدس ، سروده هایی پرشور برای تحریک و برانگیختن جامعه و رزمندگان برای پایداری ، ایثاری فداکاری عرضه شد . در این سروده ها بعد حماسی کربلا چیده می نماید .
تلفیق میان فرهنگ عاشورا و جبهه های جنگ در سروده های دفاع مقدس ، گواه همسانی و همسویی این دو فرهنگ و این دو نبرد است در این سروده ها به ویژه در سال های آغاز دهه شصت چه در اشاره به کربلا و جبهه ها و چه طرح عناصر عاشورایی ، لحن حماسی دیده می شود :
باز سر به نیزه می خواست حولیان در پناه جوشن ها
هان مبادا حسین دیگر بار در مصاف یزیدیان تنها
( شعر از حسین اسرافیلی )
شاعران انقلاب ملهم از فضای حماسی جبهه ها و به دلیل آشنایی با فرهنگ عاشورا ، سروده هایی را رقم می زدند که بعد حماسی را در خویش متجلی ساخته اند . پیوند میان عناصر حماسه های ملی با حماسه عاشورا و پیوند این دو با جبهه و عناصر حماسی جبهه ها در سروده شعران به ویژه در سال های آغازین دفاع مقدس ، تمهیدی ارجمند برای برانگیختن شور انقلاب و حضور نیروها در جبهه بود .
در شعر انقلاب به ویژه سروده های دفاع مقدس ، افزون بر بعد حماسی و سوگ کربلا ، پیام های کربلا نیز مطرح می شود ، در لابه لای شبکه ذهنی شاعر آنگاه گذشت و فداکاری ، صفای روح ، عبادت ، همدلی و وحدت رزمندگان مطرح می شود و با کربلا گره می خورد .
این طرف فریاد یاران بود قرآن می دهد بوی مسجد ، بوی سجده ، بوی ایمان می دهد
این طرف تکرار عاشوراست خون و تشنگی التهاب است ، آفتاب است و جنون وتشنگی
این طرف ایمان تلاوت می کند لب های تیغ شور میدان دارد این سو سروهای بی دریغ
غیرت عباسی دارد آن که بر دریا زده است آسمان را پاس دارد آن که بر دریا زده است
( مجموعه اشعار هفتمین کنگره سراسری شعر دفاع مقدس )
این اشاره ها به کربلا و نشان دادن لحظه های سوگ و داغ و درد گرده زدن آن به کربلای جبهه ها از مشخصه سروده های دفاع مقدس است به شاعران مهم از جامعه ای که بستر خود در آینه کربلا می یابند و عاشقانه با نام و یاد و فرهنگ عاشورا زندگی می کنند به نوعی به یگانگی در تجسم جبهه وکربلا می رسند و برای هر حادثه ای الگویی از کربلا می جویند . شعر دفاع مقدس در سیر تحول و دگرگونی و کمال خویش به عناصر فراوانی از فرهنگ عاشورا را باهمان نمود و جلوه در خویش پرورده است