پیدایش زمینه های مناسب در قرن چهارم
وقتی مجموعة تنگناها و مشکلات چهار قرن نخستین اسلام را می نگریم ارزش اثر جاویدان و طبع والای اولین شعرای حسینی پارسی زبان بیشتر آشکار می شود . برای این که زمینه های مناسب را بهتر مورد شناسایی قرار دهیم باید برخی از تحولات مهم قرن چهارم را دقیق تر مطالعه کنیم :
الف ـ اوضاع اجتماعی ـ سیاسی شیعیان تغییر یافت و کم کم روی پای خود ایستاد .
ب ـ دانشمندان و فرزانگان و ادیبان شیعه در عالی ترین شکل ممکن رهبری مردم را به دست گرفتند .
ج ـ قرن چهارم تبدیل به قرن تألیف و ترجمه و تدوین کتب اسلامی شد .
د ـ شیعیان در برخی از کشورها ، حکومت را به دست گرفتند و برخی دیگر در کادر حکومت و رهبری و هدایت جامعه حضور فعّال و تعیین کننده ای پیدا نمودند .

تحولات سیاسی در امور شیعیان
پس از ظهور حوادث ناگوار در بغداد ، سرانجام احمد ، پسر بویه ، که کرمان و اهواز و واسط را تصرّف کرده بود ، به اطراف بغداد لشکر کشی کرد و بغداد را در سال 334 هجری فتح نمود . خلیفة عباسی ( المستکفی ) از او استقبال کرد و سمت امیرالامرایی و لقب معز الدّوله را به وی داد و به نام او سکّه زده شد . از آن پس ، آل بویه ، که از شیعیان علی ( ع ) ، حکومت و قدرت را درایران و عراق به دست گرفتند ، شیعیان از انزوای سیاسی رهایی یافتند و از این پس فرهنگ اصیل اسلام و قرآن را مطرح نمودند . این شرایط شیرین وپر بار از سال 334 تا 447 هجری ادامه یافت . این دوران ، عصر شکوفایی استعدادهای فرهنگی و هنری و علمی و فلسفی دانشمندان شیعه محسوب می شود . ( 10 )
البته باید توجه داشت ترقی ادب فارسی در قرن چهارم و نیمة اول قرن پنجم با قدرت شاهان سامانی آغاز شد و این نتیجة مستقیم تشویق پادشاهان و امرا و وزیران آنان نسبت به گویندگان و مداحان خویش بوده است که بنا به گفتة دکتر صفا : « علت عمدة این توسعه و رواج روز افزون شعر در عهد مورد مطالعة ما ، تشویق بی سابقة شاهان نسبت به شعرا و نویسندگان است » ( 11 ) و ما را در این مقاله با شعرای درابر سامانی کاری نیست ؛ چرا که محیط آن دربار جایی برای شیعیان آزاده و قناعت پیشه نداشت چه رسد به شاعر شیعه مذهب و محب اهل بیت علیه السّلام . در آن روزگار ، محیط و مرکز ادبی در مشرق زمین بیش از مراکز غربی ایران بوده و گویا اصلاً در مراکز غربی تا اوایل قرن پنجم شعر و نثر فارسی رونق و رواجی شایسته نداشته چنانچه دکتر مصفا بدان اشاره کرده اند : ( 12 )
غیر از بخارا که مهمترین مرکز ادبی ایران در قرن چهارم بود ، در عهدی که مورد مطالعة ماست ، مراکز مهم دیگری مانند : سیستان و غزنین و گرگان و چغانیان و نیشابور و ری و سمرقند برای ادب فارسی وجود داشت و در مراکز ادبی مشرق ، رونق شعر و نثر پارسی بیش از سایر مراکز بوده است و بر روی هم در مراکز غربی ایران تا اوایل قرن پنجم شعر و نثر فارسی رونق و رواجی چنان که باید نداشت ؛ زیرا اولاً هنوز زبان و ادبیات دری در آن نواحی کاملاً انتشار نیافته بود و ثانیاً رقابتی که میان امرای بویه و سامانی وجود داشت مانع آن بود که زبان ادبی دربار آل سامان در قلمرو حکومت آل بویه رونق بسیار یابد .
از مجموع این نظریه ها و گفتارها می توان چنین جمع بندی و نتیجه گیری کرد :
در دربار آل سامان که در آن رواج و رونق ادب و پارسی فزونی می گرفت تشویق و ترغیبی برای سرودن شعر در مدح و رثای ائمه شیعه و بالاخص سالار شهیدان صورت نمی گرفته و در قلمرو حکومت آل بویه که از دوستداران دانش و بینش اسلامی بودند و از مشوّقین شعر و ادب به شمار می آمدند ؛ اثری به زبان پارسی دیده نمی شود ؛ اگر چه به زبان عربی از این دوره آثار فراوانی در مدح و رثای ابی عبدالله علیه السّلام به چشم می خورد . بخشی از آن مدایح و مراثی را می توان در کتاب وزین ادب الطّف مشاهده نمود . به برخی از شعرای عرب زبان که دراین دوره در رثای حسینی علیه السّلام اثری داشته اند اشاره می شود : ابوفراس الهمدانی ، صاحب اسماعیل بن عباد ، بدیع الزّمان همدانی ، سیّد رضی ، سیّد مرتضی ، ابوالعلاء معرّی احمد بن ابی منصور القطان . ( 13 )
مستکفی به بغداد مستولی شد بعد در سنة 352 دستور داد بازار را تعطیل و حرکت داد و ستد را فلج کنند و با گذاشتن سقاخانه ها در بازار ، مردم را سیراب کنند و زن ها از خانه بیرون می آمدند ، سیلی به صورتشان می زدند و بر حسین ( ع ) نوحه سرایی می کردند و این عادت و رویّه هر سال روز عاشورا استمرار داشت و تا اواسط قرن ششم که عهد سلجوقی ها بود به آن عمل می کردند . » ( 14 )
« اگر چه سلاطین آل بویه اول کسانی نبودند که مجالس نوحه سرایی و عزا و سوگواری بر امام شهید ( ع ) اقامه کردند ولی آنان اولین کسانی بودند که آن را وسعت دادند و از دایرة تنگ نوحه سرایی در خانه ها و مجالس خصوصی و خواننده های آرام و بر سر قبر امام شهید ( ع ) به دایرة بازارهای آشکار و با حرمت به خیابان ها و کشاندن مردم به سینه زنی مبدِل کردند . » ( 15 )
آقای علی اصغر فقیهی در کتاب ارزشمند « آل بویه نخستین نخستین سلسلة قدرتمند شیعه » اشاره ای به انجام مراسم عزاداری و مرثیه سرایی به طور آشکار در عهد آل بویه دارند : ( 16 ) « یافعی در این باره می گویند که در سال 352 در روز عاشورا ، معزّالدّوله به اهل بغداد دستور داد ماتم به پادارند و نوحه گری کنند دکان ها را ببندند و در جلو آن پلاس بیاویزند ، طّباخان را از پختن طعام منع کرد ، زن ها مویه کنان بیرون
آمدند ، گویند این نخستین روزی بود که بر شهدای کربلا سوگواری شد . » ( 17 ) و مقصود عزاداری آشکار است والّا سوگ شهدای کربلا همواره در نهانی به پا می شده است .
« از سال مزبور به بعد تا اواخر آل بویه ، در بیشتر سال ها در عاشورا مراسمی کم و بیش بر پا می شد و اگر روز عاشورا با عید یا مهرگان مطابق بود مراسم عید یک روز به تأخیر می افتاد از جمله در سال 398 که روز عاشورا با عید مهرگان مطابق بود ، مراسم عید را به تأخیر می انداختند . » ( 18 )
اگر چه آل بویه دوران آزادی اقامة عزای حسینی و مرثیه سرایی بود و شعرای فراوانی در مدح و رثای ابا عبدالله الحسین ( ع ) شعر سروده اند اما مع الاسف از شعرای فارسی زبان شعری از این دوران نرسیده هر چند از سرایندگان عرب زبان اشعاری در دست می باشد .
در کتاب « ادب الطف اوشعراء الحسین » ، تألیف جواد شبر ، که اشعار عربی را از قرن اول تا قرن چهاده هجری جمع آوری نموده ، به نمونه هایی از اشعار شعرای قرن چهارم و پنجم بر می خوریم که همزمان با دوران آل بلویه است . ( 19 ) شعرایی همچون صاحب بن عبّاد ، بدیع الزّمان همدانی ، الشریف رضی ، الشریف مرتضی ، مهیار دیلمی ،البوالعلاء معرّی . » ( 20 )

قدیمی ترین مرثیة فارسی در رثای حسین بن علی ( ع )
قدیمی ترین مرثیّه ای که تا کنون به دست آمده و مستقیماً اشاره به امام حسین ( ع ) و وقایع روز عاشورا دارد از کسانی مروزی می باشد . ( 21 )
البته در کتاب « اشعار حکیم کسایی مروزی » از دکتر مهدی درخشان اشاره ای به آن نشده است ، اما دکتر ریاحی در تحقیق خود تمام قصیده را آورده اند . ( 22 )
پس از کسایی مروزی به سروده هایی از ناصر خسرو قبادیانی می رسیم که اشارتی به اما حسین ( ع ) و واقعة کربلا دارد ؛ هرچند بیان چنین مطالبی درآن روزگاران بسیار دشوار بوده است .
آقای اشراف زاده در مقالة ادبیّات انقلابی چنین آورده اند : « ناصر خسرو در زمانی می زیسته که خلفای عباسی از طرفی و چادشاهان غزنوی و سلجوقی از طرف دیگر ، شیعیان را تحت فشلر کوبنده ای قرار داده بودند و هر کس به نوعی دم از این خاندان طیب و طاهر می زد بلافاصله ب چسب فاطمی و رافضی و قرمطی به او می زدند و او را به نوعی شکنجه و آزار و مقتول و مصلوب می کردند ... » ( 23 ) و این فشار و اختناق در زمان فردوسی و اسدی طوسی به مراتب دشوارتر و بیشتر است . « فردوسی و اسدی طوسی در زمانی می زیستند که « شیعه » رافضی بود و حاکمان زمان « انگشت در کرده بودند و رافضی می جستند » و دبارة فردوسی نزد سلطان محمود غمز کردند که « مردک رافضی است » و این تهمت مساوی بود با از دست رفتن جان و مال که با کمتر از این تهمت « حسنک وزیر را بر دار کرده بودند » از این جهت است که این دو عزیز اسدی طوسی و فردوسی ـ از ترس کشته شدن یکی سرانجام سر از طبرستان به در آورد و یکی از آذربایجان . » ( 24 )

موقعیّت خاص شیعه در قرن چهارم
« وضع شیعه در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری از میان سایر قرون متمایز است . زیرا در این دوره بر اثر غلبة سادات طالبیّه و امرای آنان از قبیل اسفار و ماکان و مرداویج و آل بویه قسمت بزرگی از ایران تحت تسلط دولت های طرفدار تشیّع با دولت های غیر مزاحم نسبت به شیعه قرار داشت . آل سامان هم بر اثر بی آزاری خود به اهل ادیان و مذاهب مختلف با شیعه از در مخالفت در نمی آمدند . در بغداد و ممالک تابعة آل بویه شیعه دراقامة مراسم مذهبی خود آزاد بودند و حتی در لعن و سبّ مخالفان خاندان
رسالت و غاصبان حق و قتلة آنان ، جنبة افراط می پیمودند .
قرن چهارم مصادف است با دورة غیبت امام منتظر و این امر از چند جهت در عالم تشیّع مؤثر واقع شد . نخست از ادامة تشعّب شیعیان جلوگیری کرد و دوم از آم روی که با غیبت امام مسألة اجتهاد و موضوع انتخاب کسی از میان علمای شیعه ، که اعم و اتقی از دیگران باشد ، به عنوان نایب امام به پیش آمد و همین امر باعث تکامل علوم مذهبی شیعه از قبیل حدیث و فقه و کلام شد . » ( 25 )

رفتار بنی عباس با عزاداران حسین بن علی ( ع ) ( 26 )
پس از آن که حکومت اموی از بین رفت فاصلة کوتاهی برای نفس راحت کشیدن شیعه پیش آمد و برای آنان مجال و فرستی باز شد که برای زیارت قبر شریف به کربلا بروند و اطراف حرم سیّد الشهداء ( ع ) مجالس نوحه سرایی به پا کنند و در دهة اول محرّم مخصوصاً روز عاشورا حزن و اندوهشان را برملا سازند و یاد آن روز دردناک را بازگو نمایند . ولی متأسفانه این فرصت کوتاه به حکومت عباسی ملحق شد و رودررو شدن آنان با نهضت حسینی بیشتر از مقاومت حکومت اموی در برابر آن بود و حکومت عباسی دربارة قبر شریف در کربلا و زائرین و واردین کاری کردند که امویان در زمان سلطنت خود نکرده بودند . نگاهی کوتاه به دورة خلفای عباسی می افکنیم تا وضعیّت شیعه و شعرای آن دوره ها بهتر شناخته شود :
اول کسی که از خلفای عباسی دستور خرابی قبر امام حسین ( ع ) را داد و زوّار را از زیارت و عزاداری و نوحه سرایی منع کرد ابو جعفر منصور دوانیقی بود و رفتار او برخلاف خلیفة قبل از خودش ، سفّاح بود .
ابوالعباس سفّاح : با شیعه همراهی می کرد تا به وسیلة آنان علیه باقیماندة امورین کمک بگیرد .
مهدی عباسی : دستور داد سقف قبر امام حسین ( ع ) دوباره ساخته شود و عزا و نوحه سرایی بر امام ( ع ) اقامه گردد .
معتصم و واثق : تا اندازه ای علویین آزاد بودند و مجالس عزا و نوحه سرایی را اقامه می کردند .
جعفر متوکّل ( نوة هواپرست هارون ) : شیعیان را اواره کرد و چند مرتبه قبر امام ( ع ) را ویران کرد و شخم زد و کاشت .
منتصر ( پسر جعفر ) : دوباره قبر سیّد الشهداء را به حال اول برگرداند و به شیعیان ، در مراسم عزا ، آزادی داد .
خلفای بعد از منتصر در اثر ضعف و ناتوانی ، در امور دولتی دخالتی نمی کردند و با نفوذ ترک ها بعد از عباسیان ، اقامة عزاداری تابع مذهب و سیاست آنان شد .
موقعیّت شیعه در نیمة قرن پنجم تا قرن هفتم هـ ق
این دوره مصادف بود با خلافت بنی عباس و سلجوقیان ( 447 ـ 575 ) . ما در دو بخش نحوة برخورد خلفای بنی عباس با شیعه ( 27 ) و کیفیّت اوضاع شیعه در زمان سلجوقیان را به اختصار پی می گیرم :
الف ـ رفتار خلفای بنی عباس با شیعه در این دوره
ـ النّاصر لدین الله ( 575 هـ ق ) :» در عهد او که می خواست شأن خلافت را عزیز و محترم نگاه دارد و تسلط و قدرت را از سلجوقیان بگیرد ؛ شیعه مقداری نفس راحت کشید و در اقامه عزا و نوحه سرایی بر امام حسین ( ع ) آزادی به آنان داده شد و این خلیفه عاطفه و مهربانی به علویان نشان می داد .
الظّاهر بامر الله و المستنصر باالله ( 23 هـ ق ) : او هم مانند جدّش ، النّاصر باالله در اقامة عزا و نوحه سرایی با شیعه همگام بود .
معتصم عباسی ( 656 هـ ، انقراض بنی عباس ) : گاهی با شیعه همراهی می کرد . در زیارت و عزاداری و گاهی تحت فشار علماء متعصب اهل سنت و اطرافیانش مخصوصاً پسرش ، ابوالعباس احمد ، قرار می گرفت و برای جلوگیری از عزاداری اقدام می کرد . البته این شدّت و ضعف ها به علل و عوامل مختلفی بستگی داشته ولی در مقایسه با وضع فوق ، شیعه در این دوره وضع بهتری داشته است .

ب ـ شیعة امامیّه انثی عشریه در زمان سلجوقیان دورة اول سلطنت سلجوقیان و اصولاً از دورة سلطنت سلطان محمود غزنوی به بعد ، سیاست ضد شیعی بسیار شدید در مشرق زمین ایران اتخاذ شده بود و شیعیان را آزار می داده اند . هنگامی که سلجوقیان بر ایران غلبه یافتند ، دورة غلبة امرای شیعه بر طبرستان و دیلمان و عراق عجم و عراق عرب و ... بود ولی با فتح بغداد شروع به آزار فرق مختلف شیعه و طرد آنان از دستگاه های دولتی نمود . رافضیان ( شیعیان ) در این روزگاران در ردیف گبران و ترسایان یارای تظاهر به دین و ورود در خدمات عمومی را نداشتند . این سیاست ضد تشیّع ، اگر چه نتوانست مدت زیادی دوام آورد اما به هر حال مانعی بر سر راه شاعران شیعه بود . در اواخر سلطنت ملکشاه ، با سقوط نظام الملک ، شیعیان کم کم در امور سیاسی و مملکتی سلطان محمد خوارزم شاه یکی از علویان را به نام علاء الملک از ترمذ برای خلافت نامزد کرد و ائمة مملکت را وادار نمود تا بر عدم استحقاق آل عباس به خلافت فتوا دهند و به مستحق بودن سادات حسینی اعتراف کند . ( 28 ) در اواخر دورة سلجوقی که شیعیان آزادی عمل نسبی یافتند و حتی آمادة تبلیق در بلاد مختلف شدند چون کمتر نیاز به تقیّه داشتند « منقبت خوانان » ( 29 ) را تربیت کردند و به کار گماشتند و از همین زمان است که
استفاده از مناقب خوانان یا « مناقبیان » برای نشر و ترویج شیعه اوج می گیرد . ( 30 )

شعرا و تجربه های تازه در مراثی مذهبی
مناقب خوانان ، اشعار را از آثار شاعران شیعه مذهب انتخاب می کردند ( 31 ) و شاعران مرثیه گو با احساس این نیاز به مرثیه سرایی می پرداختند . سرودن مراثی مذهبی در قرن ششم ، گام های تازه ای بود که می توانست نیاز « منقبت خوانان » و « مرثیه گویان » را تأمین کند و به گونه ای باشد که به کار تبلیغ و جلب قلوب و احساس توده ها آید . به تعبیر زیبای نصرالله امامی ( 32 ) در تاریخ مرثیه سرایی فارسی ، قرن ششم تا هشتم هجری را باید « قرون تجربه های تازه در مراثی مذهبی » شناخت . چنانچه در دوره های بعد به شعرایی خواهیم رسید که مراثی مذهبی را به اوج بلاغت و فصاحت رسانده و محور اصلی موضوع مراثی هم « حسین بن علی ( ع ) » و ماجرای « نینوا و عاشورا » می باشد . از مشاهیر شعرای حسینی ( ع ) در قرن ششم قوامی رازی است . ( 33 ) با قوامی هم دوره و معاصر بوده است . مقایسه ای که بین شعرای این عصر صورت می گیرد بیانگر سیر صعودی و اوج رواج مرثیه سرایی از آغاز تا کنون بوده . شعرای حسینی این عهد عبارتند از : سنایی غزنوی ( 437 ) ، عبدالرازق ، ( م 588 ) و ظهیر فاریابی ( م 598 ).

وضع شیعه در قرن هفتم و هشتم هجری
مذهب تشیّع در قرن هفتم و هشتم هجری ، ( 34 ) به سرعت راه قوت می پیمود و از مقدماتی که در قرن ششم و اوایل قرن هفتم برای نیرومندی آن فراهم آمده بود مدد می گرفت تا به تدریج به صورت مذهب غالب در ایران در آید .
تظاهرات عادی اهل تشیّع در ایام سوگواری و ساختن و خواندن اشعاری در مرثیه امامان و شهیدان هم در این دوره بر رواج خود برقرار بود و از نمونه های خوب این گونه اشعار ، قصیده ای است از سیف فرغانی ، عارف و شاعر بزرگ اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هـ که برای « کشتة کربلا » ساخت ، قصیده ای ، قصیده ای بسیار روان و حزین با این مطلع ساخت :
ای قوم دراین عزا بگریید
بر کشتة کربلا بگریید
اشک از پی چیست تا بریزد
چشم از پی چیست تا بگریید
در قرن هفتم و هشتم موضوع بیشتر سروده‌های شاعران مسلمان، ذکر مناقب یا مراثی اهل بیت (ع ) می‌باشد. از شعرای حسینی این دوره، سیف فرغانی، اوحدی مراغه‌ای، سلمان ساوجی، خواجوی کرمانی و ابن یمین فریومدی می‌باشند و شعرایی همچون عطار و مولوی و کمال اسماعیل اصفهانی، اشاراتی به وقایع کربلا دارند

وضع شیعه در قرن نهم هجری ( عصر تیموریان )
ذکر مناقب آل رسول و ائمه اطهار علیه السلام در اشعار این عهد هم امری رایج است . نه تنها در قصاید غرابی از شاعران این زمان مانند ابن حسام ، کتابی ، لطف الله نیشابوری ، امیر شاهی ، امیر حاج حسینی جنابدی ، کمال الدین غیاث شیرازی ، نظام استر آبادی ، فغانی شیرازی ، لسانی و جز آنان مدایحی در ذکر مناقب حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام و اولاد داریم بلکه از سنیان متعصبی مانند جامی هم ، اظهار احترام و افر در اشعار و خاصه در مثنویات نسبت به اهل بیت علیه السلام دیده می شود ... و اینها هم علائم و نشانه های تمایلی است که طرفداران سنت و جماعت به تدریج به طرف تشیع و پیشروان آن پیدا می کردند . شیعه که در طول قرن نهم هجری بر قوت خود می افزودند ، گویا همین مایه نفوذ و پیشرفت را کافی نمی دانستند و بر آن بودند تا رسمیت مذهب خود را مسجل سازند و می بینیم که وقایع قرن نهم هجری مقدمه سودمندی شد برای قیام نهایی و غلبه قطعی آنان در آغاز قرن دهم هجری و قدرت قاطع تشیع . دکتر صفا در مورد رسمی شدن تشیع چنین می گوید : « کوشش مداوم شیعه در تحصیل برتری بر سنیان، با ضعف قطعی تیموریان به جایی کشید که تنها یک نهضت مساعد جدید می توانست آن را به نتایج قطعی بر ساند و این همان قیام دلاورانه شاه اسماعیل صفوی بود ؛ برای تشکیل حکومت واحد و متمرکزی در سراسر ایران و برانداختن همه عوامل مخالف دیگر ... » در این عهد نمونه هایی را از اشعار ابن حسام خوسفی ، داعی شیرازی و جامی آورده ایم ، اما اشعار زیبای ابن حسام ، در این بین جلوه ای دیگر دارد . ابن حسام بیشترین اشعارش را در ذکر اوصاف و مناقب و کرامات پیشروان تشیع و فضایل و خصایص علی ابن ابیطالب ، به ویژه ، اختصاص داده ، به حدی که از مجموعه نعوت و مناقب و مراثی پیشوایان دین و ترکیبات و تربیعات و تخمیسات و تسدیسات و تثمینات در توحید و ستایش رسول و اهل بیت علیهم السلام یا در مراثی بعضی از آنان که دارد در آغاز اشعار ابن حسام به آنها اشاره می شود . ذکر مراثی کربلا و اشعاری در مدح و رثای حسین بن علی ( ع ) را چه او و چه شاعران دیگری که یاد خواهیم کرد در قصائد خود به تفصیل آورده اند ؛ چنان که این کارشناسان می توان مقدمه شیوع همین نوع شعر در عهد صفوی دانست و ما به وضوح می بینیم که در عهد صفوی « کمتر شاعری را می توان یافت که قصیده یا ترکیب ترجیعی در ستایش پیامبر اسلام ( ص ) و امامان شیعه نسروده باشد و چنین به نظر می آید که شاعران این کار را زکات طبع و قریحه خود را به شمار می آورند و از گذاردن آن به عنوان یک وظیفه محتوم دینی ، غفلت نداشتند . »
در همین عهد ، محتشم کاشانی ( ره ) سمبل مرثیه سرایی می شود و در رثای حسین بن علی علیه السلام ، دوازده بند معروف خود را به اقتفای « هفت بند حسن کاشانی » می سراید چنان که از میان مرثیه های شهیدان کربلا ( شانی دیگر و شرف قبولیتی بالاتر ) یافت و اگر چه چند تن از شاعران بعد از او کوشیدند تا نظیر آن را بیاورند لیکن هنوز ترکیب بند محتشم بهترین و موثرترین آنها شناخته می شود .
ساختن مرثیه اهل بیت علیهم السلام ، ( به ویژه مراثی سید الشهدا علیهم السلام ) پس از این نیز در ادب فارسی گسترش پیدا کرد و به ویژه در عهد قاجاری توسعه یافت و پس از آن به حد و فور بالنده شد و در عصر جمهوری اسلامی ، در خششی نوین و فروغی بی پایان یافت و کثرت شعرا و سرایندگان به حدی رسید که « لایعد و لا یحصی » و ما نیز به برخی از آنان اشاره می کنیم ؛ چرا که تبغ و استقضای آثار معاصران ، کاری عظیم و دشوار است خصوصا منابع آن در قلوب شیعیان و دور از دسترس محققان و مُولّفان باشد ، پس باید زمانی بگذرد و آثارشان به منصه ظهور برسد تا بتوان درباره ان سخن گفت : « دیگران کاشتند و ما خوردیم ... »
با این حال ، حدود 250 شاعر معروف و برجسته معاصر ( قرن 14 و 15 ه ق ) که اشعاری در رثا و ثنای امام حسین علیهم السلام داشته اند معرفی شده اند و نامشان در پایان همین مقال آمده است .

منقبت و مرثیت در دوره صفویان
« بعد استقرار صفویان ( 907 – 1148 ه ق ) و رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایران ، زمینه ایجاد و انتشار مدح و رثا بیش ازر بیش فراهم شد و بازار منقبت گویی و مرثیت سرایی و به طور کلی ، سرودن هر نوع شعر مذهبی رونقی تمام یافت و دربارهای پادشاهان که تا این زمان شعر و هنر ، علم و ادب را برای تبلیغ حشمت و شوکت و قدرت خویش بهترین وسیله از وسائل رسانه های گروهی می شمردند ، همین کار را از راهی و به روشی دیگر از پیش گرفتند ......
سرانجام در عصر صفوی کار شعر و شاعری و رسم تالیف و تاضیف تا حدی زیاد ، گونه ای دیگر گرفت و از هر سوی شاعران ، نویسندگان پیدا شدند که دیگر برای ادامه کار خویش چندان به دربارها و دستگاههای حکومتی در مدح گستری امید نمی بستند و ظاهر آن است که در این دوره به مناسبت با عدیده با رفاه نسبی که پدید آمده بود اهل فضل و کمال هم بیشتر شدند .... و از همین زمان است که دیوان ها و کتب و رسائل در مناقب معصومان علیهم السلام و مراثی شهیدان کربلا و فضائل و بزرگ منشی ها و خلقیات پیامبر اکرم ( صلی الله علیهم و آله ) و ائمه طاهرین علیهم السلام پرداخته آمد ولی بسیاری از این آثار و اشعار فاقد جنبه های والای ادبی و مستندات تاریخی است و نمی توان همه آنها را در زمره ذخائر گرانبهای فرهنگی و هنری زبان شیرین و معنی آفرین فارسی به حساب آورد ..... »

چهارشنبه 1389/6/17
X