در میان افرادی که به جبهه می رفتند افرادی هم بودند که به اجبار در جنگ حضور داشتند، اما شخصیتی که در فیلم ها تصویر می شد، نگاهی آرمانی به جنگ و جبهه داشت و در حقیقت به گونه ای دیگر بود. در این فیلم ها آن چیزی که شخصیت یک رزمنده بسیجی را تعیین می کرد، چیزی جز مدل آدمی با آرمان های حماسی و عرفانی نبود، به همین خاطر این رزمندگان با قهرمانان جنگ غرب خیلی متفاوت بودند.
این ها آدم های خلوت گزیده ای بودند که جبهه برایشان مفری برای تزکیه درونی محسوب می شد و این جنگ را به نوعی عرصه ای برای آزمایش الهی قلمداد می کردند. بهترین نمونه این شخصیت ها را می توان در آثار مستند شهید آوینی دید که بعد ها در کارهای دیگر هم الگوبرداری شدند. این مستند، u1575 ارتباط مستقیمی با جبهه و جنگ داشت و الگوی خوبی برای دیگران محسوب می شد.
در میان فیلمسازان آن سال ها افراد معدودی مثل حاتمی کیا به خاطر حضور در جبهه و ارتباط بدون واسطه با جنگ از آدم های اطراف خود که نمونه های آرمانی شخصیت های دفاع مقدس بودند، بسیار الهام گرفتند. فیلم های این دسته از فیلم سازان که خود از نزدیک با فضای جبهه آشنا بودند و تصویر واقعی ایثار و شهادت رزمندگان را دیده بودند، تصویری از جبهه زنده می کرد که آمیخته با همان تصورات آرمانگرایانه بود. این فیلم سازان، دفاع مقدس را دارای ماهیتی قدسی می دانستند که در تمام ساختار فیلم هایشان تاثیر می گذاشت. وقتی به پایان جنگ نزدیک می شویم، دیدگاه های مختلفی درباره جنگ شکل می گیرد؛ به ویژه دیدگاهی که دنبال صلح بعد از فتح خرمشهر است.
با توجه به تحولات درونی جامعه و حتی تغییر و تحولاتی که در میان بچه های انقلابی و هنرمندانی که از دل انقلاب بیرون آمده بودند، شخصیت های جدیدی در سینمای دفاع مقدس شکل گرفت. این شخصیت های جدید، افرادی صدمه دیده بودند که وقتی از نبرد بازمی گشتند، با دنیایی تازه مواجه می شدند؛ دنیایی که در آنجا منطق سرمایه، تجارت و دلالی حکمفرما بود.
آدم های این دنیا یک ماسک صوری و ظاهری بر چهره داشتند و از آرمان های اسلامی به دروغ برای منافع فردی خود بهره می بردند. در فیلم های این دوره، شخصیت های معترض به این پدیده اجتماعی شکل می گیرند. محسن مخلباف در »عروسی خوبان « با تعویض دوپلاکارد برسر در سینما می خواهد این تغییر و تحول، فضا و قهرمان جدید را نشان دهد. به همین خاطر قهرمانان جدید در قالبی از اعتراض بروز پیدا می کنند. در کنار این جریان، هنوز جریانی که منادی ارزش های دفاع مقدس است، وجود دارد. جریانی که کارگردانی هایی مثل ملاقلی پور و حاتمی کیا در حال ادامه دادن آن هستند. این روند همچنان ادامه دارد، تا جایی که جنگ تمام می شود و بحران های هشت سال دفاع مقدس خود را در جامعه و در کوچک و بزرگ افراد جامعه خود را نشان می دهد. شخصیت هایی که در فیلم های این دوران ساخته می شوند، حتی در موضع نقد هم قرار می گیرند. نقد فضای بیرون، نقد نظام اجتماعی که با میراث های جبهه برخورد می کند، حتی نقد خود آدم های جبهه و قهرمانان سابق آن. وقتی به کارهای ملاقلی پور و حاتمی کیا نگاه می کنیم، همه این نقدها را می بینیم. یعنی هم مثل آژانس شیشه ای نقد فضای بیرون است و همن قد خود آدم ها.
در فیلم موج مرده نظر حاتمی کیا آدم های یک سویه ای را تصویر می کند که به واقعیت های دیگر توجهی نداشته اند. به بن بست رسیدن در شرایط اجتماعی بعد از جنگ و شرایط هولناک رزمنده هایی که از جبهه آمده بودند یا آوارگان شهرها بودند، برای امرار معاش تن به هر کاری می دهند. حتی برای تامین معاش خود حاضرند به خارج از کشور هم بروند. این گونه شخصیت ها در فیلم ارتقاع پست حاتمی کیا و فیلم هایی مثل مزرعه پدری ملاقلی پور و آثار دیگر به چشم می خورد. در این فیلم ها، در برابر قهرمان قدسی »هور در آتش « ما با قهرمان دیگری روبرو هستیم که دیدگاه هایی آرمان گرایانه دارند که فکر می کنند به خاطر استقلال خودشان حق دارند به همه چیز اعتراض کنند. به هر حال رفته رفته این نقد و اعتراض به مسائل دفاع مقدس و آسیب های جنگ در جامعه، از زبان شخصیت های فیلم گسترش می یابد و همه عرصه ها را در برمی گیرد. چه در حوزه داوری نظام اجتماعی که میراث دار انقلاب و خون های ریخته شده است و چه در ارتباط با تفکر و منش آدم هایی که زمانی به عنوان شخصیت های مقدس، نقد ناپذیر شمرده می شدند. به هر حال این روند همچنان ادامه می یابد، تا جایی که ما نمونه آن را در فیلم »طبل بزرگ زیر پای چپ « می بینیم. این فیلم با این که در فضایی تئاتری اتفاق می افتد اما بسیار عالی است و دارای ارزش های سینمایی است که در عین حال نگاه بسیار انتقاد آمیزی هم دارد.
به غیر از ملاقلی پور و حاتمی کیا که به واسطه حضور در جبهه حق انتقاد را برای خودشان به دست آورده اند، امروز با نسل هایی روبرو می شویم که به آن ها می توان لقب فیلمسازان روشنفکر داد که برای جبهه و جنگ فیلم می سازند و برداشت های مختلفی از آن دارند.
در فیلم »پاداش سکوت « ما با زیر لایه هایی از فیلم روبرو می شویم که در حقیقت یک نوع عذاب وجدان آدمی است. این نوع برداشت یک نوع نگاه ضدجنگ رادیکال محسوب می شود، هر چند فیلم خوب ساخته نشد ولی درباره تحول شخصیت ها صحبت می کند.
نکته مهمی u1603 که باید بدان اشاره کرد این است که سینمای ما خیلی زیاد تحت سیطره دولت است. دولت حق خود می داند که برای آنچه آرمانش است هزینه کند، برای همین در سینمای دفاع مقدس روی فیلم ها سرمایه گذاری می کند که نگاهی مثبت به جنگ داشته باشند. در برخی فیلم ها مثل »دوئل « هزینه زیادی می کند، ولی نتیجه خوبی حاصل نمی شود. دوئل اشکال فراوانی در فیلم نامه داشت. این فیلم سعی کرد نوعی کشمکش بوجود بیاورد و فضایی کنایه آمیز داشته باشد، ولی هرگز موفق نبود. از سوی دیگر می بینم، فیلمسازانی برای ساختن فیلم انتخاب می شوند که چون ارتباطی درونی و ملموس با جزئیات جبهه ندارند، فیلم هایی بسیار بد می سازند. این فیلم ها هیچ جنبه واقعی در ارتباط با نگاه نو و برداشت فرا نو ندارند. سال 85 که به لحاظ حضور فیلم های جنگی آمار خوبی را به خود اختصاص داده بود، آرش معیریان فیلم خوبی ارایه نکرد. هرچند که نباید به این نوع فیلم ها بی توجهی کنیم اما از سوی دیگر در برخی فیلم ها مثل »اتوبوس شب« ما با شعار تازه در ارتباط با پرداخت شخصیت روبرو می شویم، که متعلق به فضای امروزی است. یعنی دولت صدام نابود شده و به جای آن دولتی دوست حاکم شده است. سیاست رسمی، دوست دارد بین مردم ایران و عراق علاقه ایجاد شود، در نتیجه فیلمی مبتنی بر دوستی با ملت عراق ساخته می شود. فیلمی که در سال های پیش هرگز امکان نداشت ساخته شود. البته پیش از این فیلم »طبل بزرگ زیر پای چپ « همین نگاه را دنبال می کرد.
به هر حال ما نباید در ساخت فیلم های دفاع مقدس به شیوه خطی عمل کنیم، چرا که با این کار نه تنها به آرمان های خود کمک نمی کنیم، بلکه به آن لطمه خواهیم زد. با این حال به نظر می رسد سیر تحول شخصیت در سینما همراه با تحولات اجتماعی بوده است، اگر چه قدری این حرکت به کندی انجام شده، اما با توجه به فضاهایی که در آن زندگی می کنیم، این تغییر کاملاً منطقی و قابل پذیرفتن است.


X