انسان موجودی هدفدار و آرمان گرا است. «هدفداری»، مقدمه «آرمانگرایی» است. اسطوره ها بخش اعظمی از آرمانهای بشریت را تشکیل می دهند. اسطوره ها تمایلات عمیق و در عین حال دامنه دار و گستره ای از آرمانها می باشند که تمام افراد جامعه را در برگرفته اند. معمولاً اسطوره ها حاوی عنصری مذهبی و معنوی بوده و در باور انسان جای دارند. مؤلفه های فرهنگ و ایثار از نگاهی دیگر در مفهوم اسطوره جای می گیرند. ایثارگری و شهادت طلبی جز به دست قهرمانانی که دارای تقدس می باشند تحقق نمی پذیرد. مفاهیمی چون ایثار و شهادت بر اثر تکرار و یا با برگزاری آیین هایی خاص و اقعیت یافته و بر اثر تداوم انتشار، جامعه و فرهنگ را از جمود بیرون می آورند. شخصیت ها و الگوهای اسطوره پردازی شده در رسانه ها می تواند خواننده، شنونده و بیننده را به کسب حیطه رفتار یا شناختی جدید تحریک و به نوعی احساس بزرگی و ارزش ذاتی و انسانی نزدیک کند. ما دارای پیشینه تاریخی و اسلامی بس غنی و سرشار از قهرمانان والگوهای ایثارگری می باشیم. قهرمانان هر کیش و مسلک و مذهبی، ایثارگران آن تلقی می شوند.ما بر انیم که نقش رسانه ها در گسترش فرهنگ ایثار و شهادت را جستجو کنیم.
در روزگاران قدیم در هر آیین و مسلکی، عناصری از وجود خیر و شر به چشم می خورد و خصایص و ویژگیهایی که برای هر امر اخلاقی یا غیراخلاقی، شکل گرفته بود توسط بزرگان یا دینداران نقد و تحلیل می شد. از آیین جوانمردی و پهلوانی سخن به میان می آمد. نقالان، طومارنویسان و سخنوران، سرمشق و خط زندگانی انسان را از روی مصادیق بارز پهلوانی ـ که چه بسا بیشتر در خیال خود پرورش داده و به افسانه نزدیک بوده ـ در جامعه گسترش می دادند. نقالان از اخلاق و رفتار عیاران و جوانمردان «شرفنامه پهلوانی» تهیه و در هر مجس و جمعی نقل می کردند. از ماندگاری رفتار و گفتار نیک عیاران حکایت ها نموده اند و آنها را از هفت خوان مردی و جوانمردی عبور داده و به حشمت، جلال و مقام انسانیت رسانده اند. ادبیات ما مشحون از اسطوره های جوانمردی رستم، اسفندیار، سیاوش و ... می باشد و برخی رگه های تهذیب نفس و عرفان را می توان در لابه لای آن جستجو کرد. امروزه جایگاه کاتبان و طومارنویسان ونقالان را که زمینه ساز فرهنگ و آیین پهلوانی و جوانمردی بودند «رسانه ها» تسخیر کرده اند. ابزارهایی که از قدرت و سرعت تأثیرگذاری بیشتری نسبت به روش های قدیمی ارتباطی برخوردار هستند. انسان موجودی هدفدار و آرمان گرا است. «هدفداری»، مقدمه «آرمانگرایی» است. وقتی در زندگی حیات روزمره خود به دنبال هدف می باشد برای آن تقدس ویژه ای قایل است. این آرمانها و ایده آل ها چشم اندازهایی هستند که به منظور نیل به هدف متعالی خود باید نخست آنها را درک کرده، ضمن درونی کردن، آنها را در دسترس خویش قرار دهد و به عبارتی جزیی از فرهنگ روزمره زندگی به حساب آورد. اسطوره ها بخش اعظمی از آرمانهای بشریت را تشکیل می دهند. اسطوره ها تمایلات عمیق و در عین حال دامنه دار و گستره ای از آرمانها می باشند که تمام افراد جامعه را در برگرفته اند. معمولاً اسطوره ها حاوی عنصری مذهبی و معنوی بوده و در باور انسان جای دارند. مؤلفه های فرهنگ و ایثار از نگاهی دیگر در مفهوم اسطوره جای می گیرند. این مفاهیم نخستین قدم در راه خودورزی می باشند. «ایثار» نمودار الگو و سرمشق فعالیت هایی است که حاوی کمال بشریت می باشند. ایثارگری و شهادت طلبی جز به دست قهرمانانی که دارای تقدس می باشند تحقق نمی پذیرد. مفاهیمی چون ایثار و شهادت بر اثر تکرار و یا با برگزاری آیین هایی خاص و اقعیت یافته و بر اثر تداوم انتشار، جامعه و فرهنگ را از جمود بیرون می آورند. در دین و فرهنگ ما حوادث و اتفاقاتی چون حماسه کربلا، قیام زینب(س) و ... تا یک قرن پیش به طور مطلق جزء فرهنگ شفاهی محسوب می شد و از طریق فرهنگ سماعی یا شفاهی و فرهنگ مکتوب به نسلهای امروزی منتقل می شد و بنابراین حافظه جمعی در حفظ و انتقال آن فرهنگ دارای نقش اساسی بوده و رسانه های ارتباط جمعی با اشاعه و گسترش این فرهنگ وظیفه ای بس خطیر عهده دار شده اند و امروزه زندگی شهدای شاخص، شهادت و عروج عارفانه آنها به عنوان الگوهای ایثارگری جامعه اسلامی به حساب می آید و از این مزیت نسبی برخوردارند که معاصر بوده و برای افکار عمومی قابل لمس و درک می باشند. باید توه داشت همواره و همه جا آیین شهادت طلبی و جوانمردی از کهن ترین و دوام پذیرترین اسطوره های بشری بوده و با انگیزه های مختلف در همه فرهنگ ها مقامی بس ارجمند پیدا کرده است. این اسطوره ها از متن اجتماع و فرهنگ انسانی جوشیده و چون چشمه ای فیاض و ستاره ای درخشان، همگان را متوجه خویش ساخته اند. آفرینش، پرورش و ارایه اسطوره ها، قهرمان و الگو به جامعه و انسانها همواره دستاوردهای قابل توجهی برای اندیشندان آن جامعه داشته است. از آنجا ک ه خیر معنوی چشمگیری در آنان به چشم می خورد، لذا می تواند برای نیل به اهداف حکومت اسلامی و الهی مفید و روشی بسیار سودمند تلقی گردد. البته باید اضافه کرد از آنجا که اسطوره زدایی در مقوله های فرهنگی، دینی و اعتقادی ضروری است، ما می توانیم از حوادث و اتفاقات صورت گرفته به عنوان الگو استفاده کنیم، زیرا همیشه مفهوم اسطوره عامه پسند بوده و از بعد باورپذیری و قابل قبول بودن کمی فراتر رفته و مایه ها و عناصر تخیل آن بیشتر می باشد. اما استفاده از لفظ اسطوره، به خاطر آن است که داستان اسطوره در رسانه، یک گام فراتر از داستان معمولی قرار دارد. داستان اسطوره با استفاده از فرآیند انعکاسی روان شناختی ذهن مخاطب را درگیر می کند. مفهوم زندگی را خوب نشان می دهد و واقعه ای را القا می کند که می تواند در ارایه شناخت بهتری از هستی، ارزشها و یا آمال شخصی به مخاطب کمک کند و سرگذشت شخصی خود را براساس داستان فرافکنی نماید. شخصیت ها و الگوهای اسطوره پردازی شده در رسانه ها می تواند خواننده، شنونده و بیننده را به کسب حیطه رفتار یا شناختی جدید تحریک و به نوعی احساس بزرگی و ارزش ذاتی و انسانی نزدیک کند. ما دارای پیشینه تاریخی و اسلامی بس غنی و سرشار از قهرمانان والگوهای ایثارگری می باشیم. قهرمانان هر کیش و مسلک و مذهبی، ایثارگران آن تلقی می شوند. ابراهیم(ع) قهرمان و اسطوره توحید است. بدان جهت که ارزشها و آرمانهای تمامی موحدان و خداجویان را در خود تحقق بخشیده است. هر یک از اسوه های مذهبی ـ تاریخی (پیامبران و امامان) به عنوان الگوهای ایثار و شهادت جامعه اسلامی بوده و مجموعه رفتار و دستوراتشان در حکم فرهنگ والای ایثارگران و شهادت طلبان می باشد. به عبارت ساده تر، یکی از مهم ترین و با نفوذترین مراکز الگوساز در هر جامعه شخصیت های دینی می باشند. نهاد دین الگوهای متعددی را به جامعه عرضه می کند و اساساً هر مکتب و آیینی که الگوها و اسوه های بهتری را در حکم اسطوره معرفی می کند از جذابیت و مطلوبیت بیشتری برخوردار می شود. باید دقت نمود که در هر فرهنگ و جامعه ای صدایی از الگوها و اسوه های فرهنگی و رفتار و کردار شاخص و منحصربه فرد وجود دارد. ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در حیطه وظایف رسانه ها نقش رسانه ها و ابزارهای ارتباطی در ساخت و تشکیل فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها در قرن حاضر بیش از پیش توجه نظریه پردازان، اندیشمندان و صاحبنظران حوزه فرهنگ را به خود جلب کرده است. «هارولد لاسول» برای رسانه ها، وظایف و کارکردهایی را برمی شمرد و معتقد است این کارکردها باید در خدمت اهداف جمع وجامعه باشد. او ایجاد همبستگی بین اجزای گوناگون جامعه را در پاسخ به محیطی که درآن انتقال میراث فرهنگی از نسلی به نسل دیگر صورت می گیرد، وظیفه اصلی ارتباط جمعی تلقی می کند. مطالعه تارخچه پیدایش وسایل ارتباط جمعی نشان می دهد هر کدام در دوره ای خاص با تکنولوژی های ارتباطی نوینی همراه بوده اند. عصر چاپ که به تعبیر «مارشال مک لوهان» «کهکشان گوتنبرگ» نام گرفته است پیدایش نخستین «روزنامه های غربی» را باعث شد. پس از جنگ جهانی اول، رادیو اختراع شد و در اختیار مبارزات انتخابی ریاست جمهوری های آمریکا قرار گرفت. صنعت «سینما» در اوایل قرن بیستم پدید آمد و در فاصله دو جنگ جهانی به سرعت توسعه و گسترش یافت و مخاطبان زیادی پیدا کرد. رونق نسبی استفاده از تلویزیون نیز در کشورهای آمریکا، انگلستان و فرانسه پس از جنگ جهانی دوم بود که به سطح مصرف فردی رسیده و در اختیار خانواده ها قرار گرفت. رسانه ها دارای مشخصه های خاصی می باشند که آنها را از سایر وسایل و روشهای ارتباطی متمایز می سازد. «تداوم انتشار»، «گستردگی حوزه انتشار» و «تنوع محتوایی» سه خصیصه اصلی این وسایل می باشد. بشر امروز در محاصره برنامه ها و اطلاعات محتوایی قرا گرفته که از سوی رسانه های متعدد و گوناگون منتشر می شود؛ به طوری که تنها می تواند برخی از برنامه ها را انتخاب و از بخش عمده دیگر صرفنظر کند و یا برنامه هایی مرتبط با تخصص و علاقه خاص خود انتخاب نماید. با وجود ویژگیهای یاد شده، هر یک از وسایل ارتباط جمعی در طرز ارایه و انتشار پیام ها دارای تفاوتهای اساسی می باشند، یکی مختص «نخبگان» بوده و دیگری بیشتر در اختیار «خبررسانی و آگاه سازی» قرار می گیرد. مطبوعات از ویژگی انتشار دوره ای برخوردارند و حاوی تحلیل و تفسیر بیشتری نسبت به رادیو و تلویزیون می باشند. رسانه ها با وجود داشتن رقابت در زمینه فعالیت های اطلاع رسانی براساس تئوری همزیستی مسالمت آمیز به ایفای نقش می پردازند و تولیدات خود را در اختیار فرهنگ و جامعه انسانی قرار می دهند و به عنوان میانجی روابط اجتماعی به کار تولید و بازتولید و تبیین معرفت به معنای وسیع آن می پردازند. در سایه دریافت این معرفت ما قادر هستیم تا تجربه خود را معنا بخشیده و زندگی اجتماعی و معنوی خود را سامان دهیم. معرفت ها و فرهنگ های گذشته را محفوظ نگه داشته و با درک امروزین خود آنها را تکمیل نموده و برای استمرار به آیندگان عطا کنیم. توفیق رسانه ها در دریافت و گسترش مقولات فرهنگی از آنا ناشی می شود که در دسترس همه اعضای جامعه بوده و هر کس با کمترین هزینه به صورت داوطلبانه می تواند آنها را مورد استفاده قرار دهد. در مقایسه با سایر روش ها، پیام ها و راهکارهای ارتباطی بر تعداد بیشتری از مخاطبان اثر کرده و بر اثر تداوم انتشار، پایداری پیام ها مدت زمان بیشتری را به خود اختصاص می دهند. لذا همانطور که از واژه رسانه (naedia) برمی آید رسانه نقش میانجیگری خود را میان واقعیت عینی اجتماعی و تجارب فردی ایفا می کند. رفتار و گفتار فرد به مثابه آینه ای است که جامعه محتوای فرهنگی خود را در آن باز می تاباند و رسانه این محتوا را شفاف تر و مریی تر کرده و ضمن گسترش دادن، در راستای نظم و انسجام بخشی به جامعه و مخاطبان مورد نظر ارایه می دهد. چه بسا گاهی به تفسیر و تحلیل نیز پرداخته و با جهت گیری و اعمال دخالت ها و اهداف موردنظر ارایه می دهد. چه بسا گاهی به تفسیر و تحلیل نیز پراخته و با جهت گیری و اعمال دخالت ها و اهداف موردنظر صاحبان خود (سازمان و دست اندرکاران رسانه ها) به استفاده مخاطبان می رساند. هر یک از مکاتب و نظریات متعدد، بنا به خاستگاه و شرایط اجتماعی و سیاسی خود برای رسانه ها در جامعه کارکردهای خاصی را در نظر گرفته اند. بطور کلی می توان به رسانه عنوان مجاری یا کانالهای میانجی اطلاق نمود و کارکردهایی نظیر برقراری ارتباط، تفسیر، ارایه راهکار و انتقال حوزه فرهنگ برای آن در نظر گرفت. پروفسور «روژه کلوس» یکی از وظایف اجتماعی رسانه را پرورش اندیشه ها، احساسات و عقاید و دیگری را معرفی فرهنگ، تمدن و تشریح ایدئولوژیهای جاری می داند. «دنیس مک کوایل» ضن تایید کارکردهای اطلاع رسانی، ایجاد همبستگی، پیوستگی و تداوم و نقش تفریح و سرگرمی و ویژگی یا کارکرد «بسیج» را در راستای تبلیغ و ترویج اهداف جامعه معرفی می کند. از طریق این کارکرد می توان اهداف و آرمان های مطرح در هر جامعه را ضمن گسترش و تبلیغ آن در زمینه های گوناگون تعیین نموده و در اختیار قشر عظیمی از مخاطبان قرار داد. یکی دیگر از تئوریهای مطرح در ارتباط با نظریه رسانه ها به نظریه «پرورش» و یا «کاشت فرهنگی» معروف می باشد. در این نظریه اعتقاد بر این است که اهمیت رسانه ها در یک جامعه در خلق راههای مشترک انتخاب و نحوه نگریستن به رویدادها و پدید آوردن نگرشها و در نتیجه آفرینش فرهنگ خاص می باشد. در واقع رسانه گرایش بر این دارد که روایت های یکسان و نسبتاً مورد وفاق از واقعیت ها و رویدادهای اجتماعی ارایه داده و مخاطبان خود را نیز با آن فرهنگ پذیر کند. «گربنر» به عنوان یکی از مدافعین این نظریه اعتقاد دارد که رسانه و به ویژه تلویزیون به خاطر ماهیت نظام مند پیام ها و پایداری اش در طول زمان تأثیر قدرتمندی بر مخاطبان داشته و به همین علت آن را از شکل دهندگان فرهنگ و جامعه می شناسد. انتخاب رسانه ارتباطی «سازمان رسانه»، جایگاه معینی است که در آن فرآورده های رسانه ای تولید می شود. برای ارایه ادبیات موضوع و تبیین جنبه ها و دامنه شمول فرهنگ ایثار و شهادت منطقی است رسانه های انتخاب شده و کلیه عناصر و ملزومات فرهنگی مرتبط با آن از قبیل نوع پیام، شکل و محتوای آن، دیدگاه غالب و یا نکات برجسته پیام در همان قالب طراحی و ارایه گردد. کلیه سازمانها و اشخاص حقیقی و حقوقی می توانند با بسیج همگانی در تدوین جنبه هایی از این فرهنگ نقش داشته و به نحوه و شیوه های ارایه آن فرهنگ بیندیشند. در انتخاب رسانه، باید توجه نمود که کدامیک از روش ها می تواند رسانه ها را ملزم به انتشار و گسترش آن کند. توجه به روشهایی از قبیل زور و اجبار، منفعت یا عام المنفعه بودن ضرورت دارد. به نظر می رسد استفاده از اجبار یا منفعت برای رسانه ها در انتقال مفاهیم ارزشی و فرهنگی پاسخگو نباشد. سازمان رسانه ای با اهداف عام المنفعه خواهان پیشبرد ارزشی معین یا دستیابی به یک شرایط ارزشمند، براساس تعهد داوطلبانه می باشد. ارایه فرهنگ ایثار و شهادت در رسانه ها همانند روش ارایه مسایل مذهبی یا علمی با این روش بیشتر جوابگو می باشد. نکته دیگر، داشتن شناختی از ویژگیهای رسانه می باشد که همواره پیامگزار را در اخذ تصمیمات خاص یاری خواهد نمود. هدف از این امر، انتخاب یک میانجی یا واسطه ی خاص و یا ترکیبی از رسانه ها است که با توجه به نوع پیامهای موردنیاز برای رسیدن به اهداف ترویج فرهنگ ایثار و شهادت به افکار عمومی افراد و آحاد جامعه صورت می گیرد. سؤال اساسی در تعیین مخاطبان این است که پیام های ارایه شده با چه اهدافی و به چه کسانی باید برسد؟ پس اگر می خواهیم نگاهی به آینده داشته باشیم و به نسلهای جوان و نوجوان فکر کنیم باید ملزومات اساسی برنامه ریزی را در نظر گرفته و برای آن نسل برنامه ریزی کنیم. متقاعد کردن چنین مخاطبانی روشها و فنون خاص اقناع و ترغیب را می طلبد. چه بسا ممکن است اجرا و انجام پژوهشهای موردی و یا پیمایش های پایه ای برای شناسایی مخاطب ضروری باشد و این امر بر عهده سازمانها و مؤسساتی است که در این راستا فعالیت دارند. در انتخاب رسانه توجه به استراتژی رسانه و آشنایی با سیاست رسانه ای و مدیریت آن ضروری است. در اینجا منظور، آشنایی با جهت گیری ها و بینش ها و عقاید دست اندرکاران و مدیران اجرایی و تحریریه رسانه می باشد. این شناخت تا آنجا ارزشمند است که براساس آن پیامگزاری بتواند پیام خود را با نیازها و اعمال این رسانه ها انطباق دهد. پیامگزار حتی می تواند اطلاعات و دانسته های خاص را درباره اولویت های شخصی و جهت گیری دبیران برای خود یادداشت کند و این مسأله به عنوان یک امر کیفی برای کار ارتباطات موردنیاز می باشد. به عنوان مثال، در میان روزنامه های کثیرالانتشار، روزنامه «جمهوری اسلامی» طی سه سال بررسی (1378 ـ 1381) بیشترین میزان مطالب و اخبار مربوط به فرهنگ ایثار و شهادت را منتشر کرده است. مقایسه فعالیت روزنامه مذکور با سایر روزنامه ها حاکی از آن است که جهت گیری و تمایل دبیران و سردبیران روزنامه جمهوری به ترویج این فرهنگ بیشتر می باشد. الگوسازی و اقناع مخاطب با تدوین مجموعه ای مشخص از ویژگیها ضمن معرفی الگوها و اسطوره های ایثارگری در جامعه و طراحی آن در قالب پیامهای رسانه ای و با در اختیار گذاردن قشر عظیمی از مخاطبان که اغلب قشر جوان و نوجوان می باشند پیامگزار خواهد توانست رفتار و گفتار آنان را با قهرمان محبوب خود مطابق سازد، زیرا هنگامی که فرد به سنین نوجوانی و جوانی می رسد، از رشد عقلانی و فکری و جسمی برخوردار شده، قضایا را با نیروی تعقل خویش می سنجد و به عاقبت امور می اندیشد و آنگاه دست به پذیرش و انتخاب می زند. در پیروی و پذیرش اسطوره ها و الگوهای ایثارگری نیز چنین عمل می کند. نوجوان به دنبال تجسم عینی برای دانسته ها و آموخته های خود بوده و می خواهد به آنها جامه عمل و تحقق بپوشاند. او در ابتدای راه بوده و دوست دارد از الگو و اسطوره ای که در مقابل خود دارد پیروی و تقلید کند. گرایش بیش از حد جوانان به ستارگان سینما و قهرمانان ورزشی و یا اسطوره های پهلوانی مصداق واقعی و گویای این حقیقت می باشد. هر یک از شهیدان و دلاورمردان ایثارگر به عنوان یک اسطوره می تواند الگویی درخشان برای ارایه به نسل جوان مدنظر قرار گیرید. انتشار سیره زندگی هر یک از الگوهای ایثارگر و معرفی شجاعت و شخصیت منحصر به فرد آنها در قالب پیامها و برنامه های رسانه ای، مخاطبان بسیاری را به سوی خود جلب خواهد کرد. تدوین استراتژی مناسب برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت با تعیین هدف مورد نظر جهت طراحی پیام شروع می شود. مشخص ساختن مخاطب مطابق با اهداف تعریف شده برای دریافت پیام های تدوین و ارایه شده از سوی پیامگزار کلید موفقیت امر ارتباطی است. در تبلیغات اعتقاد بر این است که موفقیت نسبی زمانی حاصل می شود که مخاطبان آن حداقل در برخی نگرش های مبلغ شریک بوده و به تقویت نگرشهای موجود در تحکیم آن کمک کند. همچنین تبلیغات بر روی جوانان و افرادی که در امر تصمیم گیری دچار تردید هستند تأثیر بیشتری دارد و زمانی بیشترین تأثیر را خواهد داشت که به سوی افراد و گروه هایی که اعضای آن نگرشهای مشابهی دارند، جهت گیری شده باشد. به اعتقاد «دیوید برلو» نحوه ارایه پیام، عبارت است از تصمیم هایی که منبع ارتباط برای انتخاب و تنظیم کدها و محتوای پیام می گیرد. همچنین محتوای پیام مطالب، درون پیام است که منبع ارتباط برای بیان هدف خود، آنها را انتخاب کرده است. بعد از انتخاب هدف و رسانه مناسب، جلب توجه مخاطب نسبت به الگوها و اسطوره هایی که این فرهنگ معرفی می کند موردنظر است. وقتی وی نسبت به اسطوره بی تفاوت یا مخالف باشد جلب توجه او دشوار است. از عوامل موثر در فرآیند ترغیب می توان به میزان قابل درک بودن پیام اشاره کرد. آشنایی با مدل کلاسیک ارتباطی که توسط «لاسول» مطرح شده است عناصری چون «چه کسی، چه چیزی، برای چه کسی و با چه تاثیری» می تواند ما را در شناسایی و ترغیب موفقیت آمیز مخاطب یاری کند. سرشت انسان به گونه ای است که براساس منافع مادی یا معنوی خویش عمل می کند. پس برای توفیق در اقناع باید حتی میزان تأثیر پیام را به او گوشزد نمود و به تکرار پیام و ارزشهای موجود در آن توجه کرد. جمله معروف «سیسرو» خطیب مشهور رم «اگر می خواهی مرا متقاعد کنی باید اندیشه های مرا بشناسی، احساس مرا حس کنی و با کلماتی که من حرف می زنم، حرف بزنی» کلیه شرایط و مقدمات پذیرش یک پیام اقناعی و ارتباطی از سوی مخاطب را مشخص نموده است. ارایه الگوهای ایثارگری وشهادت طلبی در قالب ارزشهای فرهنگی می تواند مظهر آرزوها، آرمانها و خواست های نسل جوان باشد و افکار عمومی را به سوی ارزش های فرهنگی موردنظر ارتباط گر سوق دهد. همچنین میزان اثربخشی پیام با میزان رضایت مندی مخاطب از اینکه چقدر مفاهیم ارزشی ارایه شده با عقاید و منافع وی همسو باشند در ارتباط است. میزان اعتبار، گیرایی و جذابیت پیامگزار نیز در کنار میزان وضوح و تناسب پیام می تواند گویای موفقیت یک جریان ارتباطی هدفمند باشد. پیام اقناعی از نظر نوع استدلال باید محکم و استوار باشد و از منطق بهره گیرد و در صورت توفیق هر پیام و برنامه ای، معرفی و تکرار آن در هر رسانه مخصوصاً در برنامه های رادیویی و تلویزیونی اثرات مطلوب خواهد داشت. بطور کلی در مباحث ارتباطات برای تعیین مخاطب موردنظر توجه به چند شاخص ضروری است؛ نخست اینکه مخاطب از نظر ویژگی ها، مشخصات جمعیت شناختی، ارزشها، موقعیت و پایگاه های اجتماعی ـ فرهنگی چگونه می باشد و از چه سطح دانش و نگرشی برخوردار است. دوم اینکه میزان استفاده از رسانه و یا دستیابی به انواع آن به چه میزان بوده و میزان پذیرش پیام ارایه شده با توجه به زمینه خاص فرهنگی و ارزشی مخاطب چگونه است. در گام بعدی می توان با لحاظ نمودن ویژگیهای ذکر شده پیام موردنظر را از طریق رسانه موردنظر به مخاطب ارایه نمود. پیشنهادها و راهکارها: رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی با زندگی مردم عجین شده و تاثیر آنها در شیوه اخذ تصمیمات و تفکرات روزمره زندگی اجتماعی به خوبی مشهود می باشد. وسایل ارتباط جمعی یکی از مهم ترین ابزارهای جامعه پذیری به شمار می آیند. آنها ایده ها و تفکرات خاص را درجامعه و در بین انسان ها نهادینه می کنند. ارتباط گران و مروجین فرهنگ ایثار و شهادت با تعیین مخاطبان براساس موازین اخلاقی و ارزشی عمل نموده و از طریق الگوسازی شخصیت ها و عملکردها به این امر اقدام می کنند. نکته ای که باید در اینجا بدان توجه کرد این است که برای بیان ارزشها و نگرشهای خاص ایثارگری، تدوین مفهوم و محتوای کاملاً منطقی، روشن و عاری از ابهام ضرورت دارد. گسترش فرهنگ ایثار و شهادت زمانی در جامعه ممکن خواهد بود که موازی یا همسو با عقاید، باورها و تمایلات مخاطب باشد. در این صورت است که مرام و باورهای مخاطب تقویت شده و به تحکیم هویت شخصی می پردازد. درک و تثبیت هویت شخصی و تجربه زیبایی های اخلاقی و ارزشی الگوی ایثارگر توسط مخاطب و به دنبال آن کسب اطمینان کسب اطمینان و اعتماد نسبت به اینکه پیام رسانه مطابق با فکر و خواست درونی اوست وی را به توجه انتخابی ترغیب خواهد نمود. متقاعد کردن نسل جوان از طریق معرفی الگوهایی که نشان دهنده عزت نفس و جوانمردی می باشد میسر است. در حقیقت القای مفهومی چون ایثار و شهادت در محور القای فرهنگی انجام می پذیرد. برای چنین محوری باید منطق و عامل توجیه به عنوان محمل القا وجود داشته باشد. تجبه ثابت کرده است تأثیر اقناع توسط پیام گزاران متخصص یا صاحب نظران موفقیت آمیز خواهد بود. از همین رو شایسته است از الگوها و نمونه های ایثارگری در قید حیات یا همرزمان، دوستان و خانواده شهدا استفاده شود. در شخصیت پردازی الگوها نباید مبالغه صورت گیرد و به جای غلو و اغراق در فتار و کردار باید بر روی نکات ریز اخلاقی متمرکز شد. مفاهیم باید از حالت انتزاعی به صورت ملموس و عینی درآید، به طوری که منجر به فرافکنی مخاطبان جوان و نوجوان شود و آنها بتوانند از نمودهای عینی ایثارگری استفاده و به تحقق ایده های آرمان گرایی خود بپردازند. خطیب یا پیام گزار فرهنگی نیز می تواند از کلیشه سازی و کلی گویی اجتناب کند و در همه حال به دنبال خلاقیت های بیانی باشد. شناخت مخاطبان هر حیطه جغرافیایی و الگوهای ایثارگر بومی آن حیطه نیز اهمیت دارد. این امر علاوه بر تکمیل ادبیات موضوع با کند و کاو و جستجو در زوایای پنهان شخصیتی می تواند به حقیقت دست یابد و احیاناً نسبت به مرتفع نمودن نگرشهای ناصواب منجر شود. پیام های فرهنگ ایثار و شهادت از کانال رسانه به مخاطب می رسد. بنابراین آشنایی با ساختار تشکیلاتی و فکری سازمان رسانه ضرورت دارد. هر رسانه ای برای انجام وظایف خود به نحو مطلوب دارای یک ساختار تحریریه ای می باشد که حکم استخوان بندی سازمان را دارد. این سازمان از نظر ماهیت در همه رسانه ها یکی بوده و اما در مرحله عمل در رسانه های دیداری، شنیداری و نوشتاری کم و بیش تفاوت دارد. رسانه می تواند از نظر مالکیت مستقل بوده و یا به شخص، گروه یا دولت وابسته باشد. لذا از خط مشی و سیاست فکری صاحب امتیاز خود حمایت کرده و به طرفداری از آن می پردازد. به همین لحاظ آشنایی و شناخت دقیق و اصولی سازمان رسانه ضرورت دارد. نویسندگان، برنامه سازان، دبیران، سردبیران و ... که به عنوان یک رسانه می باشند می توانند در نحوه انتشار این فرهنگ نقش داشته باشند. جلب میزان مشتری یا مخاطب براساس توجه به اهداف سازمانی صورت می گیرد. بعضی از رسانه ها انتشار و اشاعه این فرهنگ را یک رسالت و هدف می دانند و تمایل زیادی پیدا می کنند تا رابطه خود را با مخاطبشان در قالب رهبری و تبلیغ یک ایدئولوژی یا آرمان تعریف نمایند. در چنین شرایطی مخاطب نسبت به رسانه خود و الگوهای ایثارگری، شخصیت وی و ... نگرش تحسین برانگیزی خواهد داشت و چنین رسانه ای نهایت دقت و تلاش خود را در تهیه و تدوین محتوای این فرهنگ به کار خواهد گرفت. برگزاری جلسات، نشست ها و برنامه های خاص آشنایی با سازمان ها و دعوت از صاحبنظران، اندیشندان و عوامل رسانه ای جهت همفکری و هم اندیشی پیرامون طرح مسایل فرهنگ ایثار و شهادت و کسب نظر و رای آنها در این ارتباط می تواند در جلب نظر و توجه نمودن رسانه به انتشار جوانب این فرهنگ موثر باشد.