فرهنگ ایثار و شهادت در ایران امروز، همانند بسیاری از واژگان و اصطلاحات معنوی دیگر، به جهت عمق مفهوم و ظهور آن در صورت های متنوّع و گاه تعبیر و تفسیرهای سطحی و نسنجیده، دچار نوعی کج فهمی و آسیب شده است که ترویج و تجلّی حقیقی آن را در نسل امروز خدشه دار می کند. از طرفی به دلیل نمودِ واقعی و ملموسِ این مفاهیم در جنگ تحمیلی، زمینة رشد و بالندگی آن فراهم است.
امروزه به جهت موانعی چون تک بُعدنگری به موضوع و عدم پردازش و تأویل صحیح مفهوم ایثار و شهادت و گاه چینش ناصحیح آن با مفهوم جنگ و خونریزی، این فرهنگ غنی و عمیق با مفهوم واقعی خویش بیگانه و دور از دسترس می نماید. مفاهیمی که شایسته است در زمان صلح بیشتر رخ نماید. این مقاله، سعی بر آن دارد که با تأکید بر مفهوم شهادت در قرآن کریم و منابع عرفان اسلامی و توسّل به توانمندی و تأثیرگذاری کانون خانواده و نظام آموزش و پرورش، راهکارهایی علمی و بنیادین برای احیای فرهنگ ایثار و شهادت در کودکان، نوجوانان و جوانان ارائه دهد.
مقدّمه:
ایثار در لغت به معنای «بذل کردن، دیگری را بر خود ترجیح دادن و سود او را بر سود خود مقدّم داشتن و نیز قُوت لازم و مایحتاج خود را به دیگری بخشیدن است.»(حمید، 1369: 271) در معنای لغوی شهادت آمده است. «گواهی دادن به بیان کردن آنچه به چشم دیده شده در نزد حاکم و قاضی نیز گواهی دادن به یگانگی خدا.»(همان : 1332) و آنچه اختصاصاً به کلمه شهادت تعلّق می گیرد، ذکر لا اله الا الله است.

کلمه ایثار و شهادت و کلمات هم خانواده با آن نظیر شهید، شاهد و شهود به جهت ژرفا و گستره ای که دارد در گذر زمان و در فرهنگ های رایج در هر مکان دچار نوعی سطحی نگری و یا گاهی برداشت های نادرست می شود. البتّه توجّه و پرداختن به مراتب معنایی آن، پایة شکل گیری صحیح و مناسب فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه خواهد بود.
پیشینة پژوهش:
منابع مکتوبی که به صورت مستقیم به فرهنگ ایثار و شهادت پرداخته اند، عموماً به فرهنگ دفاع مقدّس اشاره دارند و کمتر با رویکرد به منابع اصیل اسلامی نگاشته شده اند. منابع مکتوبی که به معنای اصیل شهادت پرداخته اند، اغلب در لا به لای دیگر مفاهیم عرفان اسلامی، مستور مانده است. در زمینة امور تربیتی نیز مواردی وجود دارد که روند شکل گیری یک فرهنگ را در کودکان و بزرگ سالان به صورت ضمنی بیان کرده باشد؛ امّا برای شناخت و رفع موانع ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، نیاز است که به هر دو مورد؛ یعنی، مفاهیم اصیل ایثار و شهادت در عرفان اسلامی و نیز علوم تعلیم و تربیت پرداخته شود. راهکارهای ارائه شده در این مقاله اگرچه به ظاهر ساده و آشناست، به بنیادی ترین موانع ترویج فرهنگ ایثار و شهادت می پردازد و به جهت بهره گیری و تکیه بر عرفان اسلامی و علوم تربیتی در مورد ایثار و شهادت مورد مشابه یافت نشد.
روش تحقیق:
این مقاله به روش کتاب خانه ای پژوهش شده است و بر منابع مکتوب معتبر، اثر نویسندگان اندیشمند و عارفان مشهوری چون فریتهیوف شووان، رنه گنون و سیّدحسین نصر تکیه شده است.
بحث و بیان مسأله:
در این مقاله، تلاش بر آن است که با پرداختن به معنای اصیل ایثار و شهادت، نسبت به آنچه گاهی به غلط جایگزین معنای واقعی شهادت شده است، رفع شبهه شود. سپس با اشاره به موانع موجود، راهکارهایی برای ایجاد، اصلاح، ترویج و درونی سازی فرهنگ ایثار و شهادت در گروه های مختلف پیشنهاد گردد.
ایثار و شهادت:
ذکر «لا اله الا الله» در خود متضمــّن یک نفـی و انـکار و سپـس یک پذیــرش اسـت. نفـی وجود همه چیز در قالـب «لا اله» و چون همه چیز از میان خواست، آنگاه «الا الله» درک می شود. درک معانی کامل و واقعی شهادت و ایثار در درک واقعی و درست از مرتبه و عمق ذکر لا اله الا الله حاصل می شود. امام محمّد غزّالی در مشکوه الانوار می نویسد: «تا زمانی که در بند لوث ما سوی هستی، به کلمه «لا اله» محتاجی؛ امّا همین که در مشاهده رب الارباب از همه چیز کنار کشیدی، از نفی لا اله رها گشتی و به اثبات «قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون»(انعام، 92) واصل خواهی شد. وقتی از ذکر آنچه هرگز نبوده است، فارغ شدی و به ذکر نام آن کس که همیشه بوده است مشغول شدی، آنگاه خواهی گفت الله و از ماسِوی راحت می شوی.»(لینگز، 1360: 144)
از حدیث نبوی نقل است که «هر عمل نیکی در نردبان تکامل بالاتر هم دارد جز شهادت.»(مجلسی ، جلد97، بهارالانوار)
شهادت از آن رو کمال است که در خود مفاهیم توکِل، رضا، تسلیم، توحید، اتِحاد و وحدت را جمع دارد و چون فرد شهید شود، از متناهی به نامتناهی گذر کرده است.
چــون شهیـد شوی در سیر الی الله بــه ایـن حقیقیت خواهـی رسیــد کــه خداونـد آیینه ای اسـت که تـو خــود را در آن می بینی، همان گونه که تو خود آیینه حق هستی که در آن او اسمای خود و مبادی آن ها را مشاهده می کند. ولی اسمای او، چیزی غیر از خود او نیست... بنابراین در پایان کار، پروردگار (رب) پروردگار می ماند و بنده (مربوب) بنده؛ ولی در عین حال خداوند همچون آیینه ای می شود که مرد روحانی در آن حقیقت خود را مشاهده می کند و آدمی به نوبة خود، آیینه ای می شود که خداوند، اسما و صفات خویش را در آن مشاهده می کند. بدان سان که در قلب وی، هدف آفرینش صورت اتمام می پذیرد و خداوند، گوهری را که در گنج پنهان، مخفی بود می شناسد "(نصر ، 1371: 139)
آن که به مقام شهادت نائل آید، پیش از رسیدن زمان مرگ، هر آنچه حجاب اسما و صفات حق تعالی است، در خویش میرانده و به سبب آن، روح را آگاه به درک عظمت اسما و صفاتش ساخته است. شهادت، آن نیست که فردی از زندگی خویش، ناامید و ناتوان از سیر طبیعی خلقت به طمع زندگی زیبا و آسوده در بهشت به مرگ خویش رضایت دهد. شهادت، آن نیست که طیِّ یک عملیّات انتحاری، نعمت زندگی را که پروردگار در اوج زیبایی خلقت به او هدیه داده است، به خطر بیندازد. شهادت، احساساتیگری نیست.
شهید بر اصل عشق و جذبه به وصال پروردگار، مشتاقانه می شتابد. همه چیز از اوست و همه چیز به او باز می گردد. به جبر یا به شوق و شهید مشتاق و پیش از آن که قانون الهی، او را به خویش بازستاند، به سویش پرواز می کند. رسیدن به مقام شهادت الزاماً؛؛ یعنی،، صعود به مراتب کمال؛ و این به قدرت و عظمت عشق پروردگار میسّر است. اوست که عاشق اوّل است بر بندگانش؛ و اوست که عشق را در قلب انسان بنا می نهد. و هرگاه عشق پدید آید، به اندازه عظمتش نور بر قلب سالک عاشق می بارد و جرم تیره قلبش زدوده می شود. وچون نور در مَجرای کوچکش به جریان افتد و فرد، حجاب عشق الهی نگردد، روزن نور، لحظه به لحظه وسیع تر گردد و به مدد حضورش، آینگی حاصل شود و فرد شاهد شود، شاهد زیبایی و عظمت و قدرت پروردگار، چنان که هیچ از خود و اطراف خود نبیند جز آن که او را در همه چیز حی و حاضر می نگرد.
شهادت، گاه در جهاد اصغر در نبرد فیزیکی میان خیر و شر اتّفاق افتاده است که کشته شدن در راه خداوند است و گاه در زمان صلح در زمان حیات یک شخص در نبردی حقیقی میان خیر و شر، آنگاه که حجاب های نورانی در نور دیده شود و در عالم بالاتر جهادی اکبر صورت پذیرد.
ایثار همیشه زمینه ساز شهادت است. ایثار، تجربه ای است که به فرد قانونی الهی را می آموزد که همه چیز در عالم خلقت در حال حرکت و جریان است. چون چرخة آب در طبیعت و هر آنچه در خلقت، مانع این حرکت شود، محکوم به نزول مرتبه است. قانون معنوی ایثار؛؛ یعنی،، حجاب فیض الهی به بندگان نبودن؛ یعنی، خویش انضباطی برای بها دادن به تمام مخلوقات که به خواست پروردگار موجــود گشتـه اند؛ یعنی، درک و احترام به حضـور پروردگار در تمــام ذرّات هستی. آن که ایثــار می کند از خود بر دیگر بندگان نمی بخشد، چیزی از دست نمی دهد. او تنها واسطة خیر و فیض حق تعالی به بندگان است. ایثارگر، دستی ای است که از پروردگار مــی گیـرد و به دیگــری می دهد. او، بستر جریان رودخانة نعمت های الهی است. او بــه تجربه و معرفت درمی یابد که دیگری در عالم خلقت به معنای غیر پروردگار نیست. پس آن که ایثار می کند، آنچه از پروردگار به لطف و عظمتش را دریافت کرده است، به درستی خرج می کند. ایثارگر، نعمتی الهی را به بهترین شکل مصرف می کند. بهترین شکل؛ یعنی، در راه وصال پروردگار استفاده کردن. وقتی شهید، جان خویش را در راه پروردگار فدا می کند، در حقیقت نعمت زندگی را به امر او به بهترین شکل ممکن در راه رسیدن به پروردگار و خدمت به بندگان او (که هیچ جز او نیست)، استفاده می کند. این چنین است که شهید، عاشقانه و به شوق در اطاعت امر پروردگار جان خویش فدا می کند و در عالم بالاتر در جان او حی و حاضر می گردد و این، شهادت است.
ایثار و شهادت، امری فردی است و نهایتاً در فرد و به اختیار او و البتّه لطف پروردگار حاصل می شود؛ امّا جامعه می تواند برای تسریع در شکل گیری و گسترش آن زمینه های مناسب ایجاد کند. بدیهی است که این زمینه سازی در اقشار مختلف جامعه پیروی از اصول تربیتی و تأثیر پذیری همان قشر می کند.
موانع ترویج فرهنگ ایثار و شهادت:
پیش از ارائة راهکارهای احیای فرهنگ ایثار و شهادت در گروه های جداگانه، ضروری است به اهمِّ موانع ایجاد و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت به صورت کلّی اشاره شود. مهم ترین عامل مشترک در بین تمام مخاطبان بی توجّهی به بطن و عمق مفاهیم معنوی از جمله شهادت در پس ظاهر مشهود آنان است.
دین اسلام خصوصاً مذهب تشیع، جلوه گاه فرهنگ ایثار و شهادت است و مانند همة ادیان بزرگ دیگر، دارای صورت و معنایی است. «شریعت یا مراسم و مناسک» و «معنا و راه باطن.»
«رنه گنون از این دو بعد سنّت که یکی افقی و دیگری عمودی است، با عنوان شریعت و راه باطن یاد می کند. در نظر گنون، رابطة این دو، مانند ارتباط میان بدن ودل است.»(پنامطلق، نقدونظر، شماره15)
از شریعت و طریقت به عنوان پوسته و بطن نیز یادشده است. شریعت، مجموعـه ای از مراسـم و مناسک و اصولی است کـه می تواند در خود متضمّن سعادت بشر باشد. شریعت، محلِّ تجلّی حقیقت و راه فراخواندن آن به وجود انسان و زندگی اوست.» یک دستورالعمل کلیدی برای عرفان اسلامـی، این حدیث مشهور اسـت که در آن خداونــد از دهان پیامبر (ص) سخــن می گوید: بندة من پیوسته با عبادات مستحبّی به من نزدیک می شود تا آن که دوست دارش می شوم و وقتی من او را دوست بدارم، گوشی خواهم بود که با آن می شنود و دیده ای که با آن می بیند و دستی که با آن می زند و پایی که با آن راه می رود. این گونه است که فاعل مطلق؛ یعنی، نَفْس کلّی به درون فاعل مشروط؛ یعنی، خود نفوذ می کند و فاعل مشروط در فاعل مطلق دوباره مستهلک می شود. این، درون مایة اصلی طریقت باطنی است.»(فریتهیوف، 1387: 257) برخی از اندیشمندان و بزرگان حیطة دین با استناد بر این عقیده که شریعت برای عوام و طریقت یا معنا برای خواص است، راه درون را بــرای عموم انسان ها غیر قابـل دسترسی می پندارند و البتّه آنان همیشه قادر بــه شناسایی خواص از عـوام نیستند. ثمرة این اندیشه، آن است که آنچه در سطح وسیع به طرق مختلف زمینه سازی، انتشار و آموزش داده می شود، جز شریعتی تهی شده از معنا نیسـت. در این حالت «دیـن ممکن است به وضعی دچـار شود که در آن هـَمّ و غـمِّ متدیّنان، همــه معطوف به غالب ها و صورت ها شود و محتواها و معناها، یک سره مغفول واقع شوند و باید پذیرفت که صورت خالی از معنا به هیچ روی، غرض دین را برآورده نمی کند.»(همان: 47) در چنین وضعی، متدیّنان از عظمت درونی دین بی بهره می مانند و برخی که چنین پوستة بی مغزی را به عنوان دین می نگرند، از آن گریزان می شوند. لایق ندیدن طیف وسیعی از انسان ها با برچسب عوام برای دریافت مفاهیم و مشاهده بطون مناسک و ناتوان دانستن آن ها از طیِّ طریق حقیقت، منجر به آن شده است که انسان امروز می کوشد تا دین را بر اساس فریضه های علم مادّی توجیه کند و در نهایت آنچه را از دین قابل توجیه نبود، به دور می اندازد. بجاست که به خاطر آوریم پیامبر بزرگوار اسلام(ص)، انسانی امّی است و این، درسی بزرگ دربردارد. فیض الهی، عام است و چون باران بر همه به لطف می بارد. انسان ها همه به قدر کفایت مستعد کمالند. انسان امروز، نیازمند بازگشت دوباره معنا به مناسک و مراسم دینی خود است. احیای فرهنگ ایثار و شهادت، نیازمند آن است که بتوانیم ایثار و شهادت را در ژرف ترین معنای واقعی آن برای عموم انسان ها متصوّر شویم.
بنابر آنچه بیان شد می توان موانع بنیادین اشاعه و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت را چنین فهرست کرد:
1ـ جداسازی راه «باطن» از «شریعت»
2ـ سطحی نگری در ارائة مفاهیم ایثار و شهادت.
3ـ طریقت یا راه درون را برای خواص دانستن.
4ـ بی اعتمادی نسبت به درک عموم مردم از مفاهیم دینی و ناتوان دانستن آن ها از طیِّ طریق حقیقت.
5ـ انتشار و آموزش شریعت تهی شده از معنا و بی توجّهی نسبت به مفاهیم عمیق آن.
راهکارهایی بر احیای فرهنگ ایثار و شهادت:
باور این نکته که انسان در هر سن و در هر موقعیّت اجتماعی قادر به دریافت برکاتی از فیض متعالی راه درون است، منجر به اقداماتی در جهت احیای فرهنگ ایثار و شهادت خواهد شد.
این اقدامات در سه گروه مجزّا: 1ـ استادان و اولیا 2ـ جوانان 3ـ کودکان بررسی خواهد شد.
1ـ استادان و اولیا:
1ـ1 اصلاح ذهنیّت در جهت یادآوری معنای واقعی شهادت:
اوّلین گام، زدودن تعصّبات، کج روی ها، تندروی ها، خطاها و محدودسـازی هایی است که در ذهــن برخی استادان(مربّیان، معلّمان، دبیران و استادان) و اولیا، نسبت به فرهنگ ایثار و شهادت موجود است و این امر خطیر بیش از دیگران به عهدة بزرگان حوزة دین و معرفت و آشنایان به راه درون است. این مسأله می تواند از طریق انتشار کتاب ها، برپایی سخنرانی ها و همایش ها و بهره گیری از کلّیة ارگان ها و رسانه های جمعی شامل صدا و سیما، مجلّات، روزنامه ها و… میسّر شود. میدان دادن و تشویق هنرمندان فرهیخته به فعّالیّت در این زمینه با ارائة آثار هنری و ادبی می تواند نقش بسیار سازنده ای داشته باشد.
توانمندسازی اولیا و مربّیان به شکلی که معرفت ایثار و شهادت جزئی از وجود آنان شود، به صورت مستقیم بر اشاعة این فرهنگ در کودکان، نوجوانان و جوانان، تأثیرگذار است.
یکی از اشتباهات رایج در فهم ایثار و شهادت و یا حتّی جهاد، چینش ناصحیح جنگ و خونریزی با این مفاهیم است. امروزه بعضی بر این اشتباه پا می فشارند و تمام معنی ژرف ایثار و شهادت و شهید و جهاد را در جنگ با دشمن و مأموریّت های نظامی خلاصه می کنند و این در حالی است که «شهادتین نخستین و مهم ترین محور از پنج محور دین (ارکان الدین) است و سایر ارکان تنها با ارجاع به این رکن معنا دارند.»(همان: 260) در حقیقت اعمال و مناسکی که انسان به جای می آورد (و در اینجا خصوصاً کشته شدن در میدان نبرد) مطابق با میزانی که یاد خداوند در آن می شود، ارزش می گیرد. از این رو است که «وقتی از پیامبر (ص) پرسیدند که کدام یک از مجاهدان در راه خدا به بیشترین اجر خواهد رسید، پاسخ داد: آنان که خدا را بیشتر یاد می کنند.»(همان: 262) و نیز پیامبر در مورد خواندن الله می فرمایند: «هیچ عملی آنسان که این خواندن کیفر خدا را دور می سازد، چنین نمی کند.» اصحاب می گویند: آیا جنگ با کفّار با آن برابر است؟ ایشان جواب می دهند: نه برابر نیست، حتّی اگر آن قدر بجنگد تا شمشیرش بشکند. علاوه بر این به مناسبتی دیگر می فرمایند: می خواهید به شما کاری بیاموزم که برایتان از جنگ با کفّار بهتر است؟ و اصحابش می گویند: آری بیاموزمان. پیامبر (ص) می فرمایند: «این کار، خواندن الله است.»
بنابراین وقتی شهادت، برترین پلّةه کمال است نمی تواند تنها به معنای جنگ با کفّار (جهاد اصغر) باشد چنانچه پیامبر (ص) هنگام بازگشت از غزوه ای اعلام کرد: ما اکنون از جهاد اصغر (که با شمشیر انجام می شود) به سوی جهاد اکبر (که با دعا انجام می گیرد) بازگشته ایم.(همان: 263)
پذیرش معنای والای شهادت و ایثار و به پیروی از آن نمود واقعی آن در افراد در نهایت منجر به شکل گیری و گسترش آن در زمان صلح می شود. یک اصل تربیتی می گوید: «مردم آنچه را که هستند جذب می کنند نه آنچه را که می خواهند. مردم آن نوع بچه هایی را بارمی آورند که خودشان بودند، نه آنچه که می خواهند.»(تامس، 1384: 202)
2ـ1 آشنایی با اصول و روش های تربیتی:
اولیا و مربّیان آگاه برای انتقال معرفت خویش، نیازمند استفاده از اصول و روش های صحیح تربیتی هستند. در برخی موارد برخورد ناصحیح که گاه با اعمال زور و فشار است و یا اطّلاعاتی که در زمان نامناسب به شیوه ای نامناسب ارائه می شوند، نه تنها از طرف کودکان و نوجوانان و جوانان، پذیرفتنی نیست؛ بلکه باعث دین گریزی آن ها می شود. بنابراین آگاهی و معرفت شخصی اولیا و مربّیان برای انتقال آن به نسل بعدی کافی نیست؛ بلکه آنان باید از اطّلاعات معتبر در زمینة علوم تربیتی برای انتقال دانسته های خویش بهره مند شوند.
3ـ1 باور به توانمندی ها، قابلیّت ها و پاکی درونی جوانان:
یک عامل بازدارنده برای ارتباطی غنی میان اولیا و مربّیان و جوانان امروز که خصوصاً در سطح دانشگاهی بسیار به چشـم می خورد، مقایسة آنان با جوانان نسل های پیشین بدون در نظر گرفتن شرایط اجتماعی خاصِّ هر دوره است. دورة جوانی اولیا و مربّیان امروز در یک مقطع زمانی بسیار خاص در زمان انقلاب و جنگ ایران و عراق سپری شد. ضمن آن که هـرگز نمی توانیم چشم خود را بر آسیب های جامعه شناختی واردشده بر ایران بر اثر جنگ و تحریم های پس از آن نادیده بگیریم، باید در نظر داشته باشیم که انسان های هر دوره هماهنگ با مقتضیّات زمانی و مکانی (فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و...) همان دوره رشد می کنند و مقایسة جوانان امروز با دورة جوانی اولیا آنان بـدون در نظـر گرفتن ایـن تفاوت ها، منجر به نوعــی احساس بی اعتمادی به جوانان و قابلیّت ها و رفتارها و ارزش های درونی آنان شده است. درک واقعی از جوانان و توانمندی های آنان منجر به پذیرفته شدن آنان به وسیلة والدین و استدان آن ها می شود. در سایة یک درک متقابل و با حضور عشق می توان معانی والای دینی را فهمید و فهماند. به یاد آوردن ذرّة الهی درون انسان از پاکترین آن ها گرفته تا پست ترین آن ها، راهگشای آن است که اولیا و مربّیان با تمام وجود جوانان را لایق وفهیم، پاک، توانمند و مستقل بدانند و آنگاه در سایة این باور ضمن آن که خود تجلّی حقیقی ایثار و شهادت خواهند شد، می توانند برای جوانان از راه درون گویند و زمینه ای مستعد برای تجلّی فرهنگ ایثار و شهادت در آنان فراهم آورند.
12ـ جوانان:
علاوه بر مواردی که در حیطه اولیا و مربّیان بررسی شد، برخی اقدامات کاربردی می تواند موانع شکل گیری فرهنگ ایثار و شهادت را در مورد جوانانی که احیاناً تحت تأثیر عوامل بازدارنده دچار دین گریزی یا بی اعتمادی به مفاهیم و مناسک آن شده اند، بر طرف نماید. اهمِّ آن عبارتند از:
1ـ2 آموزش های صحیح در مدارس و دانشگاه ها:
تعالیم غلط و شیوه های نادرست تربیتی در اغلب جوانان منجر به ایجاد نوعی ترس، احساس گناه و بی لیاقتی می شود. این جوانان، معنویت، عـرفان و پروردگار را بسـیار دور از دستـرس می پندارند. با ایجـاد اعتماد به نفـس در جوانان و خودباوری می توان زمینة عشق به هستی را ایجاد کرد که خود نقطة آغاز عشق به پروردگار و شکل گیری ایثار و شهادت در آنان است.
2ـ2 پیوستگی مطالب و عمق بخشی به دروس معارف اسلامی در سطوح مختلف آموزشی:
در برخی موارد در دروس معارف اسلامی (اخلاق اسلامی، تعلیم و تربیت اسلامی و...) علاوه بر آن که بر شریعت صرف تأکید می شود، در مقاطع مختلف تحصیلی به صورت تکراری و ناقص به دانش آموزان و دانشجویان ارائه می گردد و این امر باعث دلزدگی، بی توجّهی و نگاه سطحی به این دروس می شود. شایسته است طرح درس این دروس متناسب با سن دانش آموزان و دانشجویان و با رویکردی عمق نگر به مسألة دین، تدوین و تدریس شود.
3ـ2 ترجمه و نگارش امروزین متون عرفان اسلامی:
طیف وسیعی از جوانان به کتاب های عرفانی شرق دور و یا حتّی مکاتب دین نما گرایش پیدا کرده اند. این گرایش، نتیجة عطش درونی جوانان نسبت به آگاهی از معنویّت و در دسترس نبودن منابع قابل درک در زمینة عرفان اسلامی است. جوانان با وجودی که دین آنان، اسلام است، چون کتاب های عرفانی غیر اسلامی (هندی، تبّتی، مسیحی و...) به زبان و شیوة امروزین نگاشته و ترجمه شده اند به این متون بیش از متون عرفان اسلامی گرایش پیدا کرده اند. بدیهی است ترجمه و به روزنویسی متون پیچیده و سنگین عرفان اسلامی به وجهی که به عمق آن ضربه نزند و نیز نگارش جدید در این زمینه در جذب جوانان، مؤثّر خواهد بود. شایسته است سیاست گذاری های فرهنگی و اجتماعی راه را بر نویسندگان اهل دل و آشنایان سرّ درون هموار نماید. برخورد غیر سلیقه ای، اعتماد به قدرت تشخیص و تمیز خوانندگان، چاپ و نشر معارف ادیان توحیدی به بیان امروزین از اقدامات مؤثّر در این راه است.
3ـ کودکان:
شکل گیری یک فرهنگ از همان سال های کودکی اتّفاق می افتد. برای رسیدن به یک نتیجة ماندگار و عمیق باید از همان آغاز، کودک را با اتّخاذ شیوه های صحیح به صورت غیر مستقیم آماده پذیرش انوار عشق حق تعالی کرد تا در بزرگ سالی جلوه گاه فرهنگ ایثار و شهادت باشد. کار بر روی بزرگ سالان (اولیا و استادان) و تبیین قواعد و اصول درست سیاست های فرهنگی، اعتقادی در اجتماع در رشد فرهنگ دینی کودکان، مؤثّر است.
1ـ3 نثار عشق بلاشرط از طرف والدین به کودک:
به گفته فروم: «عشق یک عمل است، عمل به کار انداختن نیروهای انسانی است که تنها در شرایطی که شخص کاملاً آزاد باشد، نه تحت زور و اجبار، آنان را به کار می اندازد. عشق، فعّال بودن است نه فعل پذیری، پایداری است نه اسارت... عشق در درجة اوّل، نثار کردن است نه گرفتن.»(فروم، 1376: 33) و نیز: «عشق، آن معجزه ای است که به وسیلة آن، من به دیگری راه می یابم و از آن راه خود و دیگری و آدمی را به کلّی کشف می کنم.»(همان: 33)
نثار عشق بلا شرط به کودکان منجر به شکل گیری احساس من خوب هستم، شما خوب هستید در کودکان می شود واین تنها حالتی است که یک شخص با تکیه بر آن می تواند از بند منیت وخودخواهی های دنیوی رها شود وبا سیرفی الله به مرتبه شهادت صعود نماید.
2ـ3 ایجاد احساس مسؤولیّت در کودکان:
مسؤولیّت پذیری در افراد باید از سنین پایین آموزش داده شود. در سایة این توانمندی است که فرد به خویش اعتماد می کند. فرد مسؤولیّت پذیر از پذیرش ترس ندارد. او خطاهای خویش را می پذیرد و از آن، پلّه ای برای صعود می سازد. مسؤولیّت پذیری، علاقه به خویش انضباطی است که لازمة پذیرش شریعت است. فرد مسؤولیت پذیر، پیش از این توانمندی قبول احکام و دستورهای الهی را در خویش ایجاد کرده است. بنابراین طیِّ طریق حق برای او سهل تر از دیگران است.
3ـ3 جلب نظر کودک به نشانه های پروردگار در هستی:
آمادگی ذهنی کودکان و قدرت فراگیری بسیار بالای آنان، فرصت مغتنمی است تا آنان را به نشانه های پروردگار در مخلوقاتش جلب نماییم. هرگاه شخص از کودکی قادر به احساس نزدیکی خداوند با خود شود و بتواند نشانه های او را که در تمام ذرّات هستی در جریان است، درک کند، آنگاه تمام هستی برای او پیام آور حقیقت می شود و او را به سوی نور رهنمون می گرداند تا آنجا که او در حق، مستهلک و حق در او جاری شود.
4ـ3 جلب توجّه کودک به نشانه های عشق پروردگار به او:
کودکان می توانند همان طور که عشق والدین را به خود از طریق نشانه هایش درک می کنند، عشق پروردگار را نیز از طریق نعمت ها و امکاناتش، ادراک کنند به شرط آن که والدین با آگاهی توجّه آنان را به این نکته جلب نمایند. فهم این مطلب که خداوند بر بندگانش، عاشق اوّل است و پیوسته به آنان توجّه دارد، منجر به ایجاد عشق به پروردگار در انسـان می شود.
5ـ3 آموزش توکّل به پروردگار به کودکان:
متوکّلین به درگاه خداوند در این که پروردگار تنها دانای مطلق در هستی است به مرتبة ایمان رسیده اند. آموزش توکّل به پروردگار باید از همان سال های کودکی در شخص ایجاد شود. این امر می تواند از طریق آموزش های ضمنی در قالب تلاش کردن و سپردن امور به او در حدِّ کودکان انجام پذیرد. به طور مثال با در اختیار گذاشتن چند دانه گیاه و قرار دادن کودک در جریان رشد آن می توان بسیاری از مفاهیم را به او آموخت: دانه را به خاک بسپار، هر روز آبیاریش کن و بقیّه را به خداوند بسپار و ثمرة آن را بنگر. در ضمن این فعّالیّت کوچک، او عشق، خویش انضباطی، مسؤولیّت پذیری، توکّل به درگاه پروردگار و بهره مندی از حکمت جاری در هستی را بدون هیچ فشاری عمیقاً احساس می کند. هم چنین او می آموزد که هستی، دارای قوانینی است که اگرچه انسان ها از آن آگاه نباشند، این قوانین دائماً در زندگی آنان عمل می کند و نتیجه آن به آنان باز می گردد. کودکی که به قانونمندی طبیعت ایمان آورد، آنگاه آمادگی پذیرش و آگاهی از قوانین الهی و معنویّت را خواهد داشت .
6ـ3 ایجاد حس عدم دل بستگی:
یکی از ضروریّات رسیدن به مقام شهادت، عدم دل بستگی است. چینش همزمان عشق و عدم دل بستگی شهادت می آفریند. عدم دل بستگی باعث حرکت به سوی ناشناخته هاست، بدون احساس از دست دادن. آنگاه که حرکت با توکّل و عشق به پروردگار صورت گیرد، او خود دست گیر خواهد بود.
نتیجه گیری:
هرگاه به صورت ظاهر، ایثار و شهادت؛ یعنی، جهاد اصغر به عنوان تمام آن، پرداخته شود، منظور دین تأمین نمی گردد. ضروری است به مفاهیم عمیق و باطنی آن (جهاد اکبر) همگام با جلوه های صوری آن بیش از پیش پرداخته شود.
برای احیا، ترویج و درونی سازی این فرهنگ باید در سطوح مختلف با استفاده از علوم تربیتی و توسّل به سنّت اقدام نمود. پیشنهاد می شود این اقدامات از یادآوری و زنده سازی مفاهیم عمیق شهادت و ایثار در متولّیان امر آموزش و تعلیم و تربیت در تمام سطوح آغاز شود و به همراه آن اقدامات ذیل انجام گیرد.
متولّیان امر تعلیم و تربیت از اصول و روش های تربیتی نوین بهره گیرند.
قابلیّت و پاکی درونی انسان، پیوسته در نظر گرفته شود.
بـه پیروی از کلام امـام خمینی (ره) کـه فرمودند: دانشگاه هـا باید کارخانه انسان سازی باشند، مراکز آموزشــی به شکل گیری شخصیّت سالم و تعالی دانشجویان در امور معنوی همّت گمارند.
محتویّات مجموعة دروس معارف اسلامی در تمام مقاطع و رشته ها، هماهنگ و پیوسته باشد و از آغاز شریعت و راه درون همگام آموزش داده شود.
متون پیچیدة عرفان اسلامی، ترجمه و به روزنویسی شود.
برای انتشار مکتوبات تازة عرفان اسلامی، زمینة مساعد فراهم شود.
به وحدانیّت بطون ادیان توحیدی پرداخته شود.
کودکان از عشق بلا شرط والدین برخوردار شوند تا شخصیّت سالم آنان، مستعد پذیرش عشق الهی شود.
احساس مسؤولیّت از سنین کودکی با اتّخاذ شیوه های مناسب، شکل گیرد.
10ـ کودکان به نشانه های پروردگار در هستی متوجّه شوند.
11ـ توجّه کودک را به نشانه های عشق پروردگار به او و هستی، جلب کرد.
12ـ توکّل به پروردگار با آموزش های ضمنی به کودکان آموخته شود.
13ـ بخشش و حس عدم دل بستگی عملاًَ به کودکان آموخته شود.

منابع و مآخذ
1.قرآن کریم.
2.بینا مطلق( )، رنه گنون و معنای واقعی سنّت، مجلّة نقد و نظر، شمارة 15.
3.چوپرا، دیپاک(1377)، هفت قانون معنوی برای والدین، تهران: ترجمة گیتی خوشدل، پیکان.
4.حمید، حسن(1369)، فرهنگ فارسی عمید، جلد اوّل، تهران: مؤسّسة انتشارات امیر کبیر.
5.شوران، فریتهیوف(1381)، گوهر و صدف عرفان اسلامی، تهران: نشر سهروردی، ترجمة مینو حجّت، دفتر پژوهش.
6.فروم، اریک(1376)، هنرعشق ورزیدن، ترجمة پوری سلطانی، تهران: انتشارات مروارید.
7.مجلسی، محمّدباقر(1403هـ .ق)، بحار الانوار، جلد97، بیروت: مؤسّسة الوفاء.
8.نصر، سیّدحسین(1371)، سه حکیم مسلمان، ترجمة احمد آرام، چاپ پنجم، تهران: شرکت سهامی کتاب های جیبی.
9.آ. هریس. تامس(1384)، وضعیّت آخر، ترجمة اسماعیل فصیح، تهران: انتشارات زریاب.
10.الهی، بهرام(1379)، طب روح «اخلاق اصیل» مبانی معنویّت فطری، گروه مترجمین، تهران: انتشارات جیحون


X