در عملیات محدود قدس 4 که در تاریخ 2/ 5/ 1364 در منطقه هور الهویزه انجام گرفت ،
دشمن پس از سقوط پاسگاهایش و تامین اهداف عملیات توسط ایرانی ها ، به اجرای شدید آتش توپخانه مبادرت ورزید و تردد در منطقه عملیاتی را با اشکال مواجه نمود .در این میان یکی از فرمانده هان عملیاتی فکری ابتکاری به ذهنش خطور کرد و تصمیم گرفت که با استفاده از اسرای عراقی دشمن را فریفته و به یکی از این دو هدف دست یابد ؛ یا نیروهای دشمن را نابود کند ، یا اینکه آتش شدید توپ خانه دشمن را قطع نماید .
این فکر را توسط مترجم با تنی چند از اسرای عراقی در میان گذاشت .لحظاتی بعد تعدادی از اسرا به تقاضای همکاری پاسخ مثبت داده و به پای بیسیم منتقل شدند و هر کدام جداگانه به وسیله بی سیم با فرماندهی خود در عقبه دشمن تماس گرفته و وانمود نمودند که هنوز در مواضع خود مستقر هستند و به کمک احتیاج دارند و تقاضای اعزام قوای کمکی نمودند .همچنین در خواست دیگر آنها از فرمانده شان ، قطع آتش توپخانه بود چون در تماس هایشان گفته بودند که آتش توپ خانه بر سر آنها می ریزد .فرماندهی دشمن که بر روی منطقه عملیاتی تسلطی نداشت ، حاضر به ریسک نشد و اعزام نیروی کمکی را نپذیرفت ، اما با تقاضای قطع آتش توپ خانه موافقت نمود .پس از لحظاتی ، آتش شدید توپخانه عراق به طور کلی قطع شد و در این فاصله ترددهای لازم و موثر نیروهای خودی انجام گرفت .و ابتکار مزبور به ثمر نشست .
منبع:"فرهنگ جبهه،خلاقیتها"نوشته ی سید مهدی فهیمی ومحسن مهر آبادی،نشر فرهنگ گستروسروش،تهران-