برای انتقال مجروحان از زیر آتش دشمن ، باید چاره ای اندیشیده می شد .نزدیکی محل مجروحان به دشمن کار را مشکل تر می کرد .هر لحظه ممکن بود عراقی ها سراغ آنها بروند و تیر خلاصی بزنند.

یکی از رزمندگان لشگر 31 عاشورا که جسارت و شجاعتش زبانزد همه بود ، یک "پی ام پی" .پیدا کرد و با راننده خودی و پرچم دشمن ، بعد از هماهنگی با نیروهای ضد زره ، راهی خاکریز عراق شد و دشمن به خیال اینکه پی ام پی خودشان است او را نزد .
با لاخره ترفندش کارگر افتاد و وقتی از نزدیک ترین محل اختفای مجروحان عبور کرد ، ناگهان تغییر مسیر داد و خود را به پشت خاکریز رساند و بچه ها مشغول جا به جا کردن مجروحان و شهدا به داخل پی ام پی شدند ، وی برای فریب دشمن بشکه پر از گازی را که روی خاکریز بود روشن کرد و از سراشیبی خاکریز آن را پایین انداخت .بشکه در چند متری پی ام پی .منفجر شد و عراقی ها تصور کردند دستگاه موجود هدف قرار گرفته است و نیروهای خودی فکر کردند که روی مین رفته است .هر دو طرف نگران بودند ؛ یکی نگران دستگاه چند هزار دلاری بود و دیگری نگران مجروحان و شهدای در معرکه مانده .
در میان ناباوری دشمن و بچه های خودی ، پی ام پی .ناگهان سر از شکاف خاکریز در آورد و با سرعت تمام به سمت نیروهای خودی حرکت کرد .عراقی ها فکر کردند یا پی ام پی .به غنیمت گرفته شده است یا سر نشینان آن خیانت کرده و تسلیم شده اند .بنابر این ، سعی کردند آن را از کار بیندازند و بچه های خودی نیز که از سالم بودن آن مشعوف شده بودند ، بی امان عراقی ها را زیر آتش گرفتند تا اینکه مجروحان و شهدا به پشت خاکریز خودی منتقل شدند .
منبع:"فرهنگ جبهه،خلاقیتها"نوشته ی سید مهدی فهیمی ومحسن مهر آبادی،نشر فرهنگ گستروسروش،تهران-

پنج شنبه 1389/6/25
X